سلام

آخرین مطالب

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۷ ثبت شده است

تنهایی دولت نتیجه مطلق انگاری

جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۰۷:۳۰ ق.ظ
چرا آقای رییس جمهور اینقدر تنها شده است؟ چرا هر وزیری که مشمول اخراج می کند دهان باز می کند و انتقادهایش از دولت را روانه می کند؟
چرا دولت عدالت این قدر تنها شده است؟ چرا حتی دوستان نزدیک او کاملا از او بریده اند؟
همه ی اینها یک سوال است البته. احمدی نژاد وقتی رییس جمهور شد؛ و حتی قبل از ان، ادعا می کرد به هیچ حزب و گروهی وابسته نیست و معنای این حرف این بود که خودش از پس دولت و کشورداری بر می آید. اما با چشم های مان دیدیم که این گونه نبود.
به گروه ها و دسته های سیاسی و غیر سیاسی که نگاه کنیم، هیچ کدام حاضر نیستند از دولت حمایت کنند و آن هایی هم که گه گاه حمایتی نیم بند از دولت می کنند، در کنار حمایت خود انتقاداتی هم بیان می کنند.
این روزها همه اش به یاد آن طرحی می افتم که اقلیت مجلس هفتم می خواستند رییس جمهور را به دلیل عدم کفایت سیاسی، برکنار کنند.
دور برکناری وزرا که شروع شد، دیدیم که آن همه برافروختگی هنگام دفاع از وزرا در مجلس و آن همه شمردن خوبی ها تنها برای تاثیرگذاری انی بر نمایندگان بود تا به کابینه رای اعتماد بدهند. دیدیم که همان رییس جمهوری که درباره فلان وزیر چه تعریف ها و تمجیدها که نکرده بود، این بار از این سو هر چه به ذهن مبارکش می رسید حواله ی وزیر برکنار شده می کرد.
دولت عدالت تنهاست. و تنها بودنش هم هیچ دلیلی جز حماقت خود دولت ندارد. شاید این همه صراحت در حماقت بار خواندن رفتار دولت مناسب نباشد، اما واقعیتی است که به هیچ روی نمی توان نادیده گرفت. نمی توان از یاد برد کسانی که به جرم انتقادهایی کوچک از همراهی دولت عدالت بازماندند و خیل کسانی که به خاطر چند انتقاد، به بدترین ناسزاها مهمان شدند.
نکته ی مهمی که شاید نقش بسیار تاثیرگذاری در تنهایی امروز دولت داشته است، مطلق انگاری دولت در مناسبات سیاسی است. آقای احمدی نژاد خود و رفتارهای دولت خود را تنها مصداق خارجی عدالت می داند و همه ی مخالفان خود را مخالف عدالت. هر کسی نظر تخصصی ای بر خلاف نظر تخصصی دولت داشته باشد، مخالف عدالت و دولت اسلامی و غیره است.
مطمئنا دلایل تنها شدن دولت خیلی بیشتر از این هاست. اما به هر حال دولت عدالت تنهای تنهاست؛ و اگر حمایت های رهبری نبود، دولت عدالت تا امروز دوام نیاورده بود.
  • حسن اجرایی

ریاکاران و هزینه کردن از رهبر برای توجیه ضعف ها

سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۱۰:۳۴ ب.ظ
یکی از پدیده های مهم و سرنوشت ساز در جمهوری اسلامی، رهبر است. رهبری که بعضی از قبیله های سیاسی تنها از وجه قانونی آن را قبول دارند، بعضی حتا وجه قانونی آن را هم خدشه دار می دانند و بعضی نیز که اکثریت را دارند، قایل به رهبری فراقانونی وی هستند.
در این میان رفتار دولت های جمهوری اسلامی در این مورد بسیار جالب است. یکی از شاخصه های اصلی رفتار دولتمردان در مواجهه با رهبری و اندیشه های وی میزان ولایت پذیری از رهبری بوده است.
این مسئله همیشه و در همه ی دولت ها از آن چیزهایی بوده که سعی می شده دست کم ادعای آن وجود داشته باشد. در دولت های حجت الاسلام هاشمی و خاتمی، این حجم ادعای ولایت پذیری زیاد نبود اما یکی از زمینه های اصلی حضور و بروز فرهنگ رفتاری دکتر احمدی نژاد و دولت او را می توان همین وجه از شخصیت او و دولتش دانست.
اما نکته ی موثر و همچنین نگران کننده ای که وجود دارد، سانسور رهبری از جانب دولت است. البته واضح است که کسی نمی تواند رهبری را سانسور کند؛ اما باید بپذیریم که دولت و حامیان آن به راحتی دست به تقطیع رفتارهای سیاسی رهبر و برجسته کردن بخش هایی از آن زده اند؛ با این توجیه که با این کارشان از دولت عدالت حمایت می کنند و سبب موفقیت آن می شوند.
حمایت های رهبری در همه ی دولت ها موجب سوء استفاده دولتیان و حامیان آن ها بوده است؛ آن چنان که یک سخن رهبری درباره ی آیت الله هاشمی رفسنجانی سال ها بر سر زبان ها بوده و کاملا در راستای حمایت کامل رهبر از دولت ایشان استفاده می شده است. و همچنین درباره دولت حجت الاسلام خاتمی.
اما حمایت خاص رهبری از دولت احمدی نژاد باعث شده است حامیان دولت با بی پروایی و بدون توجه به ملازمات رفتار رهبر دست به برجسته سازی بخش هایی خاص از سخنان رهبر کنند و نقش رهبر را به نقش یک هوادار سرسخت تنزل دهند؛ آن چنان که هر انتقاد یا برخورد واقع گرایانه ی رهبری در برابر دولت به شیوه های مختلف مورد توجیه قرار می گیرد.
و این گونه است که حتا مدعیان اطاعت کامل از رهبر هم به راحتی دست به تاویل رهبر می زنند. و ابابی از سنگر گرفتن پشت رهبری نظام و هزینه کردن از وی ندارند.
  • حسن اجرایی

تازه واردیم!

جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۰۶:۵۳ ب.ظ
اولش این‌که نیازی نمی‌بینم بگم چه نیازی به این‌جا دارم!
بعدشم این‌که این‌جا خیلی راحتم. راست راستش رو بخواید نمی‌خوام این ذهنیات الانم رو فراموش کنم؛ درست یا غلط درباره‌ی مسایل مختلف چیزایی توی ذهنم هست که حیفم میاد جایی ننویسم‌شون.
اصلا کی گفته آدم حتما باید توی نوشته‌ی اول بگه می‌خواد چه خاکی به سرش بکنه؟!
  • حسن اجرایی