سلام

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ» ثبت شده است

درباره‌ی یک تاکتیک انقلابی

پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۸۷، ۰۱:۲۸ ب.ظ

اصلا من همین‌جوری‌ام همیشه. انگار حتما باید کسی دعوت کند تا بروم جایی. انگار اگر دعوتی نباشد، وظیفه‌ی خودم نمی‌بینم…

بله. می‌گفتم. ابتر ماندن آن جمله را ببخشایید. تا همان جای‌اش کافی بود. حالا کسی دعوت کرده، و خواسته خاطره‌‌هایی بنویسیم که این روزها زنده می‌شوند خود به خود. خاطره‌هایی که لابد از سال‌های کودکی و نوجوانی در ذهن و جان‌مان تنیده شده.

خیلی بد است که آدم دعوت کسی را اجابت کند، اما جزییات دعوت را تغییر بدهد، اما چه چاره از بعضی بدی‌ها!

ما که آن زمان‌ها نبودیم،‌ و –به درستی- نمی‌دانیم چه islamic-revolutionخبر بود و چه گذشت و چه کسانی انقلابی بودند و چه کسانی نبودند و این روزها تازه یادشان افتاده که انقلابی بودن هم چیز خوبی است.

البته همه حق دارند آن روزها انقلابی نبودن را خوب بدانند و این روزها انقلابی بودن را. به کودکانی مثل من هم ارتباطی ندارد. اصلا قرار هم نبود این را بگویم این وسط.

می‌خواستم بگویم ما که نبودیم، و نمی‌دانیم چه خبر بود و اوضاع چه بود؛ گرچه کلیاتی می‌دانیم و تحلیل کلی‌ای هم داریم. از شما چه پنهان چند روز بیش داشتم یکی از نوشته‌های یکی از آدم‌های تاثیرگذار و برجسته‌ی انقلاب اسلامی را می‌خواندم. دوست هم ندارم بگویم که بود.

بله. آمدیم بند بعد؛ بی‌دلیل. در بخشی از آن متن، –که می‌خواندم،- این جمله برایم آزاردهنده بود. کدام جمله؟ صبر کنید. پیش از این‌که آن جمله را بگویم، باید بگویم به من اعتماد کنید. در جمله هیچ دست‌کاری‌ای نکرده‌ام. و گرچه از میانه‌ی یک متن انتخاب شده، اما تضمین می‌کنم معنای مستقل دارد. جمله این است:

آن روز هر پدیده‌ی ناپسندی را به شاه ملعون نسبت می‌دادیم.

بلافاصله بعد از این، جمله‌ی دیگری آمده:

درست هم بود.

شاه باید کنار گذاشته می‌شد، بالاتر از آن، نظام شاهنشاهی و استبدادی هم باید ویران می‌شد. ولی چرا باید «هر پدیده‌ی ناپسندی» به شاه نسبت نسبت داده می‌شد؟ بله. این هم درست که او بود که پایه‌ی بسیاری از پدیده‌های ناپسند بود، اما نه «هر پدیده‌ی ناپسندی».

این نکته را هم شاید لازم باشد بگویم که این جمله، سال‌ها پس از انقلاب اسلامی گفته شده، و از جمله‌ی  برخی سخنان شتاب‌زده و تند روزهای نخست انقلاب نیست.

شاید خوب باشد اگر پیچک سر به هوا، بامدادی، پات ریوت، بر ساحل سلامت، سیبیل طلا و دیگران هم بنویسند. بله. این یعنی من از این‌ها دعوت می‌کنم! چه عجله‌ای است حالا. باز هم اگر لازم شد، کسان دیگری هم دعوت می‌کنم.

  • حسن اجرایی

دامنه‌ی مستقل!

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۸۷، ۰۷:۴۳ ب.ظ

هشدار! این نوشته به هیچ‌وجه در مقام توهین و یا حتی کنایه نیست. تنها بخشی از خاطرات من است.

آن روزها که تازه پا به سرزمین اینترنت و وبلاگ گذاشته بودم، یکی از آرزوهایم این بود که وبلاگم یک دامنه‌ی مستقل داشته باشد و هر جا می‌خواهم نشانی وبلاگم را بدهم یا بنویسم، لازم نباشد زیردامنه‌های سرویس‌های وبلاگ‌نویسی مجانی را بنویسم.

با این انگیزه‌ی قوی، یکی دو سال پس از شروع وبلاگ‌نویسی، دامنه‌ای خریدم و آن را به وبلاگم چسباندم؛ اوایل خیلی احساس بزرگ شدن و قابلیت تحویل گرفته شدن می‌کردم؛ اما کمی که گذشت، همه‌اش تمام شد.

مانند خیلی از موارد دیگر، با خودم فکر می‌کردم که:‌ «آخرش که چی؟!»

بد یا خوب، جامعه‌ی وبلاگی فارسی‌زبان، بیش از اندازه ظاهرگراست. من اما تصمیم خودم را گرفتم و دامنه‌ام را -که از قضا کلی هم این‌طرف و آن طرف باهاش پز داده بودم- کنار گذاشتم و با همان زیردامنه‌ی سرویس وبلاگ‌نویسی‌ام احساس افتخار می‌کردم.

خیلی وقت است وقتی می‌شنوم کسی به خاطر این‌که نشانی وبلاگش، زیردامنه‌ای یک سرویس‌دهنده‌ی وبلاگ است، احساس افسردگی و خودکم‌بینی دارد،‌ یاد آن روزهای خودم می‌افتم. شک کردم الان! با خودم گفتم واقعا الان نیاز درونی به داشتن دامنه مستقل در وجودم نیست؟ فکر که می‌کنم می‌بینم واقعا حتی ذره‌ای احساس نیاز نمی‌کنم!

خوش‌حالم که نوشته‌های خودم و فکر خودم را ارزش‌مندتر از فرم و قالب‌های فنی می‌دانم؛ گرچه از ارزش و اهمیت فرم در وبلاگ‌نویسی و هنر نیز غافل نیستم.

  • حسن اجرایی

سکوت

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۸۷، ۰۹:۲۵ ب.ظ

شبیه آدمی هستم که یک زندگی را به پایان رسانده و وارد زندگی تازه‌ای شده است. تصور کنید یک زندگی وقتی به جایی می‌رسد، پر می‌شود از پیچیدگی و سختی و لزوم نگه‌داری جوانب و پارامترهای فراوان.

من وارد زندگی تازه‌ای شده‌ام. همه‌ی پیچیدگی‌ها و آزارهای زندگی پیشین را هم کنار گذاشته‌ام؛ و البته لذت‌ها و شیرینی‌هایش را هم. تفاوت اما این‌جاست که در این زندگی جدید می‌توانم خودم را بهتر بیازمایم؛ و ببینم چگونه می‌توانم درست‌تر و کارآمدتر خودم را مدیریت کنم.

هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم که این‌چنین کاری بکنم؛ حتی تا همین چند روز پیش.

زندگی تازه‌ی من شروع شده است؛ و لذتی که این روزها می‌برم، لذت سکوتی است که دارم احساس می‌کنم. سکوتی که جز آرامش چیزی ندارد.

  • حسن اجرایی