سلام

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبر انقلاب» ثبت شده است

Unknown

پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۸۷، ۰۱:۴۶ ق.ظ

آیا دولت دکتر احمدی‌نژاد، شایستگی برخوردار شدن از این همه حمایت رهبر انقلاب را دارد؟ چرا کسی همچون رهبر انقلاب که خطیرترین نقش را در جمهوری اسلامی دارد، دست به چنین رفتاری زده است؟

شاید اگر بخواهیم به جواب‌ها و تحلیل‌ها و توجیه‌های دم دست و ساده فکر کنیم، به دو جواب اولیه برسیم.

یک. این رفتار رهبر انقلاب کاملا واقعی و حقیقی است و هیچ توجیه خاصی ندارد و اگر مثلا از سوی ایشان انتقاد خاصی به دولت نمی‌شود و در مقاطعی نیز حمایتی تمام قامت از دولت نهم و فعالیت‌هایش دیده‌ایم، به دلیل این است که دولت نهم از دیدگاه ایشان، همان چیزی است که قرار بود باشد و دست‌کم ضعف‌ها و اشتباه‌هایش آن‌گونه نیست که لازم باشد با جدیت آن را به نقد کشید و با شدت جلو آن ایستاد؛ و به تذکرات خصوصی بسنده شده است.

دو. رفتار کنونی رهبر انقلاب در مواجهه با دولت، تنها برای جلوگیری از فروپاشی دولت نهم است. شاید تحلیل رهبر انقلاب این‌گونه است که اگر این‌چنین حمایت نشود، ممکن است دولت قدرت دفاع از خود و حفظ وزرا و نیروهای خود را نداشته باشد و به آخر نرسیده، به آخر برسد. یا شاید صرف‌نظر از امکان از هم پاشیدن دولت، این رفتار رهبر انقلاب تنها برای حفظ اقتدار سیاسی دولت، آن‌ با هدف کمک به جلو رفتن راهبردهای دولت باشد.

با دقت به روابط میان دولت‌های پس از انقلاب با حضرت امام رحمة‌الله‌علیه و همچنین رهبر انقلاب، از یک سو، و از سوی دیگر، حمایت‌های بی‌دریغ و -شاید بتوان گفت- استثنایی رهبر انقلاب از دولت نهم، می‌توان گفت هیچ‌کدام از دو احتمال بالا کاملا درست نیست. اما با کمی دقت می‌توان بخش‌هایی را از هم تفکیک کرد و به نتیجه‌ی دقیق‌تری رسید.

به راحتی می‌توان گفت که دولت نهم، تنهاترین دولت جمهوری اسلامی تاکنون است. دولتی که در ابتدای کار، همه‌ی پشتوانه‌های سیاسی خود را انکار می‌کرد و خود را تنها می‌دانست؛ و ادعا می‌کرد همین تنهایی یک قوت است؛ آن‌ هم برای پایبند نبودن به انتظارات گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی و غیر آن. این مورد و چندین شاخصه‌ی دیگر درباره دولت نهم، آن را به دولتی خاص تبدیل کرده است که تحلیل کردن رفتار آن را سخت‌تر از دیگر دولت‌ها می‌کند.

ولی این سختی به حدی نیست که چیزی از دیدن پنهان مانده باشد. اصولا دولت نهم را شاید بتوان دارای کمترین پیچیدگی در میان دولت‌های پس از انقلاب دانست؛ همان‌گونه که می‌توان این دولت را دارای بیشترین گسست میان تئوری‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست؛ گرچه سیاست‌های دولت توانسته است شیب -دست‌کم ملایمی- به سوی راهبردهای انقلاب اسلامی داشته باشد، اما شاید نتوان مجموع این شیب را مثبت دانست.

احمدی‌نژاد را شاید بتوان زنده کننده‌ی شعارها و آرمان‌های انقلاب دانست. می‌توان گفت دولت احمدی‌نژاد، دولت ِ به رخ کشیدن دوباره‌ی اهداف انقلاب اسلامی است؛ اما به همان میزان می‌توان گفت این دولت باعث دلزدگی از آرمان‌های انقلاب شده است. شاید امروز نتوان با اطمینان گفت که دولت نهم چقدر توانسته است جمهوری اسلامی را به یک حاکمیت اسلامی نزدیک کند اما واضح است که دولت نهم، دولت اصولگرایی و پایبندی به انقلاب نبوده و نیست. آن‌چه در این چند سال دیده‌ایم، دولت ِ سلیقه‌های دکتر احمدی‌نژاد بوده است.

یک مثال می‌گویم اما نمی‌خواهم این مثال را گسترش بدهم و ادعای عام بودن بکنم؛ فقط می‌خواهم یادآوری کنم. قضایای پیشنهادهای دکتر احمدی‌نژاد برای انتقال ساکنان فلسطین اشغالی به اروپا و اعتراض‌های جهانی به استفاده‌ی ابزاری از ادعای وقوع هولوکاست، می‌تواند نمونه‌ای از سلیقه‌ای بودن مدیریت در دولت نهم دانست.

شاید با این اطمینان نباید سخن گفت؛ اما به نظر می‌رسد مهم‌ترین نقطه‌ی ضعف دولت نهم، استفاده‌ی ابزاری از حمایت‌های رهبری، ادعای اجرای عدالت و برقراری دولت اسلامی است. نقطه‌ی ضعفی که هر روز انگار بیشتر دارد سر باز می‌کند و باعث از هم پاشیدگی دولت جمهوری اسلامی می‌شود. شکست سختی برای تفکر اصولگرایی و تفکر پایبندی به انقلاب اسلامی خواهد بود اگر ... . اگر ندارد. تفکر اصولگرایی شکست خورده است. مگر این‌که برای چهار سال بعد فکری اندیشیده شود.

تقصیرها را هم نمی‌شود گردن دکتر احمدی‌نژاد و یاران او انداخت. همه‌ی اصولگرایان و همه‌ی آن‌ها که خودشان را منتقد دلسوز می‌دانند، -حتی اگر دولت تاب‌شان نیاورده باشد،- در اشتباه‌ها و موفق‌ نشدن این دولت مقصرند.

حرف آخر این‌که اگر قرار است دوستان اصولگرا، عُرضه‌ی مدیریت یک دولت در راستای اهداف انقلاب را نداشته باشند، همان بهتر که سیدمحمد خاتمی رییس جمهور شود تا دست‌کم دوستان اصولگرا باز هم فرصت یاد گرفتن داشته باشند. جمهوری اسلامی هنوز جوان است؛ چه خوب می‌شود که لطف کنند و با عجله و شتاب برای خدمت، اعتماد مردم و تاریخ را به تفکر انقلاب اسلامی به چالش نکشند. دولت‌های پیش از دولت نهم هم هر قدر نادرست و نابه‌کار بوده‌اند، نتوانستند مردم را کافر کنند یا جمهوری اسلامی را منقرض کنند؛ پس به جای استدلال‌های فضایی، چه بهتر که برویم و به دنبال یاد گرفتن مدیریت باشیم؛ تا نه از جمهوری اسلامی هزینه کرده باشیم، نه از رهبر انقلاب و نه از دین و ایمان مردم.

راه حل خوبی نیست؟

  • حسن اجرایی