سلام

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبدالرضا» ثبت شده است

توصیف مسخره

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۸۷، ۰۱:۵۲ ق.ظ

وظیفه ندارم بنشینم اینجا و برای شما حساب کنم ببینم عبدالرضا را چند سال است ندیده‌ام؛ اصلا زیبایی‌اش شاید به همین است که حساب نکنم.

پیش از آن که عبدالرضا را ببینم، چند نفری بر حذرم داشته بودند از این که بخواهم دهن به دهن‌اش بگذارم و یا سر به سرش بگذارم. برایم جالب هم بود البته این همه ترس از یک آدم معمولی.

منظورم از معمولی این است که عبدالرضا هاپو نبود، یا کلانتر نبود، فرماندار هم نبود تا جایی که من خبر دارم، اما این را دیدم که یهو به سرش می‌زد و هر چه از دهن‌اش در می‌آمد نثار طرف مقابل‌اش می‌کرد.

امشب بعد از این همه سال، تازه یادم آمد که در آن دو ماه، حتی یک بار عبدالرضا با من تندی نکرد. و من می‌دیدم که با همه در می‌افتد و اگر پای‌اش بیفتد، به رییس بزرگ! هم پیله می‌کرد و بقیه‌ی ماجرا.

آدم ویژه‌ای بود عبدالرضا؛ البته همه ویژه‌اند. مشکل اینجاست که دوست ندارم وارد ریز رفتارهایش بشوم، از آن طرف دوست دارم این حس شیرینی که امشب توی ذهنم آمده از آن اولین دو ماه را هر جور شده اینجا خالی کنم.

راه رفتن‌اش معرکه بود، حرف زدن‌اش، نگاه کردن‌اش، حرص خوردن‌اش، خنده‌اش، و کلی چیز دیگر. معرکه! چه توصیف مسخره‌ای.

  • حسن اجرایی