سلام

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرزبانی» ثبت شده است

نقد سنتی مدرن شیر آیتمز

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۸۷، ۰۷:۴۹ ب.ظ

بعضی مطالبی که شیر می‌کنند کنجکاو می‌شم صفحه اصلی‌ش رو بخونم ببینم چه وبلاگ یا سایتی هست که طرف اد کرده و همیشه می‌خونه. بعد می‌بینم عجب مشمول بوده و تا فیلترینگ راهی نداشته و حالا شانسی یک در صد خوب از آب در اومده! تذکر: همه کسانی که شیر آیتم‌هاشون رو مطالعه می‌کنم در لیست دوستان این فیدم هستن!*

این را داشته باشید تا بعدا عرض کنم!

استاد، یکی یکی انواع و اقسام شیوه‌های نقد داستان و رمان را پای تابلو می‌نوشت. و بلند می‌خواند؛ «نقد روان‌شناختی»، «نقد ارسطویی»، «نقد ساختاری»، «نقد تاریخ اندیشه‌ها» و غیره.

گفتم «استاد! نقد کیهانی را هم بنویسید.» استاد که انگار قضیه را جدی گرفته بود، گفت «نقد کیهان‌شناختی؟» گفتم «نه! نقد کیهانی» چهره‌اش کمی از هم باز شد و کاملا آرام گفت «اینایی که من می‌نویسم، نقد مدرنه همه‌ش. اونا نقد سنتی می‌کنن.»

مشتاق شدم ببینم استاد واقعا منظورم را درک کرده یا نه. و اگر بله، نقد سنتی چیست واقعا.

شیوه‌های نقد مدرن و تشریح آن‌ها تمام شد و رسیدیم به شیوه‌های نقد سنتی. چهار تا بودند؛ «تاریخی – زندگی‌نامه‌ای»، «اخلاقی – فلسفی»، «زبانی و لهجه‌شناختی» و «توجه به طرح داستان یا رمان.»

این‌جا جای این نیست که یکی یکی بگویم این‌ها به چه دردی می‌خورد و چه‌اند؛ البته چنان هم یادم نمانده است که درست توضیح بدهم!

چیزی که مهم است و باید بگویم؛ در نقد سنتی، به مسایلی خارج از متن پرداخته می‌شود و در نقد مدرن، تنها خود متن است که مهم است. مثلا در شیوه‌های مختلف نقد مدرن، ما کاری به این نداریم که نویسنده‌ی متن A، چه زندگی‌ای داشته و چه‌گونه آدمی بوده؛ بلکه تنها خود متن است که برای‌مان مهم است. این‌جا دقیقا جای گفتن آن تئوری معروف «مرگ مولف» رولان بارت است.

اما در شیوه‌های مختلف نقد سنتی، احوال زمانه‌ای که متن A در آن نوشته شده، و زندگی نویسنده، برای نقد مهم است. در نقد سنتی، می‌توان از یک رمان یا یک داستان، و جهان‌بینی موجود در آن، به اخلاقیات و جهان‌بینی نویسنده رسید.

استاد، بعد از تشریح شیوه‌های مختلف نقد سنتی، گفت که نقد کیهانی هم، همین نقد سنتی است که از همه‌ی این شیوه‌ها استفاده می‌کند.

و برگردیم به آن چند سطری که همان اول نوشته نقل کردم. آقای نقد سنتی به خودش اجازه می‌دهد جهان‌بینی نویسنده را از درون یک رمان یا داستان بیرون بکشد و به یقین هم برسد. آن چند سطر اولیه، پا را از حیطه‌ی نقد سنتی هم فراتر گذاشته، و حتی شیر آیتم‌ها (share items)ی آدم‌ها را واجد این خاصیت می‌داند که می‌توان از لابه‌لای آن‌ها، جهان‌بینی شیر (share)کننده را کشف کرد.

خطر همین نزدیکی است. هستند کسانی که می‌توانند از آن‌چه می‌خوانید هم شخصیت شما، و جهان‌بینی‌تان را کشف کنند. به همین راحتی.

* به نقل از فرندفید!
  • حسن اجرایی

Unknown

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۸۷، ۰۱:۴۵ ق.ظ

پیش‌ترها وقتی می‌دیدم کسی می‌گوید «من اسمش را گذاشته‌ام چی‌چیز» خوشم نمی‌آمد. می‌گفتم «فرهنگستان شماره‌ی هیژدَ» ولی می‌بینم بعضی وقت‌ها نمی‌شود کاری کرد.

من اسمش را می‌گذارم «توهم مرزبانی». تصور کنید. آقا یا شاید خانم مرزبان، باید حواس‌ش جمع باشد کسی پایش را این طرفِ مرز نگذارد؛ یا حتا کسی پایش را آن سوی مرز هم نگذارد. از مثال بیرون می‌آییم. همیشه در همین جامعه‌ی خودمان کسانی هستند که استاد ور رفتن با مرزها هستند.

بله! استاد بازی با مرزها. ده سال پیش، روحانی‌ای آمده بود روستای ما و به جای این‌که بگوید «حضرت زهرا»، می‌گفت «خانوم زهرا»؛ البته با رعایت احترام و باقی جنبه‌ها. سیلی از اعتراض و بد و بی‌راه و هم‌چه چیزهایی نصیب این بنده خدا شد که «خجالت نمی‌کشی حضرت زهرا را با این وضع خطاب می‌کنی و اسم می‌بری؟» و غیره.

حالا لابد داری با خودت می‌گویی «روستایی‌های هیچی‌نفهم!» نه! باور کن اصلا آن کارشان از نفهمی نبود. از «توهم مرزبانی‌»شان البته بود!

کسی حق ندارد پایش را روی مرز بگذارد. کسی اگر پایش را روی مرز گذاشت، باید منتظر هر اتفاقی باشد. بله. آقا یا خانم مرزبان ممکن است به این تحلیل برسد که «الف» اگر پایش را روی مرز می‌گذارد، ممکن است «ب» جرأت کند و این طرف هم بیاید و همین تحلیل، این قدرت را به مرزبان می‌دهد که حتا -... بله! مرز است و حساس، شاید بی‌رحمی نباشد اگر - شلیک  کند و «الف» را مُرده کند!

داشتم با کسی حرف می‌زدم. درباره‌ی قضیه‌ی حمل قرآن با هم‌خوانی دف و باقی ماجرا. مدعی بود ما نباید بگذاریم کسی جرأت کند. مدعی بود اگر در برابر این‌ها نایستیم فردا پای‌شان را جلوتر می‌گذارند. آقای مرزبانی که با من صحبت می‌کرد، قبول داشت که حرامی انجام نشده، اما برخوردهای این‌چنینی با این اتفاق، گواهی تلخی بر توهم مرزبانی است.

شکی نیست که کسی پایش را این سوی مرز نگذاشته است. به کدام توجیه شرعی، حمل قرآن توسط یک زن، با همراهی گروه تواشیح به همراه دف، و تحویل قرآن به قاری و گرفتن قرآن توسط همان زن و بازگشت گروه تواشیح‌خوان با همراهی همان دف‌زن‌ها، توهین به قرآن تلقی می‌شود؟

آیا افراط در مرزبانی، به اندازه‌ی تفریط در آن، خطرناک نیست؟

  • حسن اجرایی