زمینی یا آسمانی
شاید لازم بود در نوشتهی «از اختیار انسانی تا کشف ولی»، با بیان دو نکتهی تکمیلی، از ایجاد دو شبهه جلوگیری کنم. البته آن نوشته همچنان به قوت و درستی خود باقی است.
یک. آیا امکان خطا در استنباط ملاکهای کشف ولی فقیه، یا امکان اشتباه در کشف مصداق، میتواند دلیل سر باز زدن از اطاعت ولی فقیه یا شوریدن بر او باشد؟
بر اساس آنچه گفته شد، اطاعت از ولی فقیه در هر صورت و در هر شرایطی واجب است. و این احتمال، برای عدم اطاعت یا طغیان کافی نیست؛ چرا که «احتمال خلاف» به هیچ وجه حجیت ندارد؛ مگر آنکه این احتمال آنچنان تقویت شود که به قطع تبدیل شود. بنابراین اگر کسی به یقین برسد که آنان که در شأن کشف ولی فقیه هستند در کار خود اشتباه کردهاند و قطع داشته باشد که مصداق ولی فقیه، مطمئنا شخص دیگری است، نمیتواند به عنوان ولی فقیه، از مصداق معرفی شده اطاعت کند.
البته این عدم اطاعت نباید به اندازهای باشد که به سستی بنیاد حکومت منجر شود و اطلاق آن مربوط به ساحت شخصی مکلف است، و نمیتواند در راستای تضعیف ولی فقیه گام بردارد؛ گرچه به هر حال هر کسی حق وظیفه دارد از باب نصیحت و دلسوزی برای حاکمیت اسلامی، تا جایی که به تضعیف حاکمیت نینجامد، و فایدهای هم بر آن مترتب باشد، دست به روشنگری بزند؛ و یا از آنان که در شأن کشف ولی فقیه هستند، دقت بیشتر بخواهد و -در صورت نیاز- راهنماییشان کند.
دو. آیا لازمهی آن نوشته، و ادعای کشف، مؤید منزه بودن شخص ولی فقیه، و حاکمیت ولایت فقیه از ظلم و خطا و اشتباه است؟
روشن است که ولی فقیه نه معصوم است و نه کسی ادعای عصمت ولی فقیه را دارد، اما دربارهی حاکمیت ولایت فقیه، باید گفت همانگونه که حاکمیت امیرالمؤمنین صلواتالله علیه هم خالی از ظلم و خطا و اشتباه نبود، و ممکن بود هر کدام از کارگزاران حکومت، به اشتباه یا عمد، دست به کار نا به جایی بزنند؛ در حاکمیت ولایت فقیه هم همینطور است.
نصب از سوی خدا، هیچ چیز را تضمین نمیکند. همانگونه که در حاکمیت امیرالمؤمنین با وجود معصوم بودن ایشان از هر خطا و اشتباهی، حاکمیت اسلام مصون از خطا و اشتباه نبود؛ چرا که تنها امیرالمومنین علیهالسلام نبود که ادارهی جامعه را به دست داشت. هیچکدام اینها البته نمیتواند اسباب تخطی از ولایت فقیه باشد، همانگونه که وجود -طبیعی- ظلم در جامعهی امیرالمؤمنین هم نمیتوانست مؤید طغیان بر حاکمیت باشد؛ گرچه حاکمیت اسلامی آمادهی شنیدن کاستیها و برخورد عادلانه و بیرعایت مقام و جایگاه با مسببان کاستیها و ناراستیها بود.
- ۱ نظر
- ۰۷ آبان ۸۸ ، ۰۰:۵۱