سلام

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «enghelab» ثبت شده است

من به جمهوری اسلامی

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۸۸، ۰۲:۴۵ ق.ظ

این را وقت‌هایی می‌گفت که درمانده می‌شد. می‌گفت اگر هیچ چیز بلد نبودید، خیلی راحت‌تر بودیم. می‌گفت باید اول زحمت بکشم آن چیزهای نادرستی که یاد گرفته‌اید را بیرون کنم و بعد تازه برویم سراغ یاد گرفتن درست‌اش. استاد تجوید بود، و چه خوب استادی هم بود. خدا عزت و برکت بدهد به زندگی‌اش.

انقلاب به رهبری امام خمینی رحمة‌الله‌علیه پیروز شد. ثمره‌ی سال‌ها تلاش انقلابیون، و نتیجه‌ی انقلاب اسلامی، شد جمهوری اسلامی ایران. قانون اساسی تدوین و تصویب شد و به تایید مردم هم رسید. نهادهای انقلابی تاسیس شد. و همه چیز فراهم شد برای رها کردن سال‌ها حاکمیت اراده‌ی شاهان، و تلاش برای پیش رفتن به سوی حاکمیت اراده‌ی الاهی.

اما کار به همین راحتی نبود. سلطه‌ی شاهان گرچه از میان رفته بود، اما میراث قرن‌ها خودکامگی همچنان پابرجا بود، و قدرت و مبارزه‌ای بیش از انقلاب ساختاری می‌خواست؛ انقلابی از جنس تغییر عادات نهادینه شده و روابط مریض و فلج میان قدرت و رعیت؛ و البته صدها و شاید هزارها عیب و مرض ریز و درشت دیگر که نابود کردن‌شان نیاز به دقت و برنامه‌ریزی و آینده‌نگری داشت.

[caption id="attachment_491" align="alignleft" width="300" caption="در ابتدای راه‌ایم"][/caption]

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را اگر میثاق ملی، و برنامه‌ی رفتاری حاکمیت بدانیم، با صراحت و شجاعت باید گفت ما پس از سی سال، هنوز به «جمهوری اسلامی ایران» نرسیده‌ایم؛ به حداقل‌های آنچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی پیش‌بینی شده نرسیده‌ایم. البته دلایل متعدد و مشروحی می‌توان برای این نرسیدن یافت و گفت،‌ که یکی از آن دلایل، همین نکته‌ای است که در بند پیشین گفتم.

من، به همین جمهوری اسلامی ایران افتخار می‌کنم. گرچه این جمهوری اسلامی ایران، همان چیزی نیست که باید باشد، و قرار است باشد، اما برای من همین هم بسیار افتخارآمیز است.  به خاطر داشتن نعمت قانون اساسی، که ضامن بقای این حاکمیت است خدا را شکر می‌کنم، و ذکاوت و کیاست پدیدآورندگان آن را برای همیشه بزرگ می‌دارم. و برای تک‌تک اصول و بندها و تبصره‌های قانون اساسی خدا را شکر می‌گویم.

نادیدنی نیست حجم فراوان عدول از قانون اساسی و قوانین عادی از سوی حاکمیت و دولت و نهادهای قانونی، اما پس از این همه سال، این نکته واضح و روشن است که هنر ما در این زمانه، و در میانه‌ی جنگ تحمیلی و اختلافات داخلی و فشارهای خارجی همین بوده؛ و گرچه از خودمان بیش از این انتظار داشته‌ایم، و همیشه خودمان را بالاتر از همه‌ی دنیا می‌دانیم، اما باید پذیرفت که فراوان به خطا رفته‌ایم و فراوان بر خطاهای‌مان پای فشرده‌ایم.

عدول حاکمیت از قانون اساسی و قوانین عادی البته نمی‌تواند فقط گناه حاکمیت شمرده شود، بلکه -با نگاهی غیرجناحی و غیرسیاسی- همه در این اشتباه‌ها و خطاها و گناه‌ها و اصرار بر کجی‌ها شریک‌اند؛ البته به اندازه‌ی قدرت‌شان، و به اندازه‌ی کناره‌گیری‌شان از آنچه باید می‌کرده و نکرده‌اند،‌ یا به اندازه‌ی آنچه نباید می‌کرده‌اند و به هزار تلاش خودشان را وسط انداخته‌اند و نقشی پذیرفته‌اند که اهل‌اش نبوده‌اند.

اگر این گزاره را باور کرده باشیم که مردم و حاکمیت دو بازوی یک تن‌اند، نمی‌توانیم به راحتی یکی از این دو را برنده و بازنده بدانیم؛ چرا؟ چون همان‌قدر که حاکمیت موظف و مسئول و مورد بازخواست است، مردم، گروه‌های سیاسی،‌ و نهادهای مدنی هم موظف و مسئول و مورد بازخواست‌اند. و همان‌گونه که طغیان مردم نمی‌تواند توجیه‌گر کج‌روی حاکمیت باشد، کج‌روی و ضعف و زورگویی حاکمیت هم نمی‌تواند توجیه‌گر سکوت و بی‌مسئولیتی و نیز زیاده‌روی مردم باشد.

من به جمهوری اسلامی ایران افتخار می‌کنم، و سربلندم از زندگی در سرزمینی که مردمانی دارد که اگر از زمین و آسمان تیر هم ببارد، آماده‌ی تلاش و ایستادگی‌اند؛ گرچه باید رسا و با شجاعت گفت که تا امروز کارگزاران اندکی داشته‌ایم که طعم لذیذ قدرت و بالانشینی تغییرشان نداده و تنها انگیزه‌شان از قدرت، انجام تعهدات حاکمیتی بوده باشد و بس. و البته در این راه، نهادهای نظارتی بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مقصر و گناه‌کار هستند؛ که نخواسته‌اند یا نتوانسته‌اند یا نشده است یا نگذاشته‌اند نظارت بی‌رحمانه‌شان چنان مو از ماست بکشد، که تنها کسانی پا به قدرت بگذارند که دست‌کم خودشان را و زور بازو و ذهن خودشان را شناخته باشند.

من به جمهوری اسلامی ایران افتخار می‌کنم، چرا که راهی که تا اینجا آمده، مایه سرفرازی است، گرچه آنچنان که اینجا گفته‌ام، هنوز به چنان رشد و بالندگی‌ای نرسیده که روابط و مناسبات قبیله‌ای جای خودش را به قانون و ابزارهای قانونی و حاکمیتی شفاف و روشن بدهد. البته رفتار و نوع مدیریت امام خمینی رحمة‌الله‌علیه، با تکیه بر اصل مترقی ولایت مطلقه‌ی فقیه، جمهوری اسلامی ایران را با سرعت به سوی نهادینه شدن ساختارهای قانونی و رها شدن از بند مناسبات قبیله‌ای پیش برد.

در سال‌های رهبری آیت‌الله خامنه‌ای هم شاهد بوده‌ایم که هدایت رفتارهای حاکمیتی به سوی رفتارهای قانون‌مند و قانونی، از تلاش‌های برجسته‌ی ایشان بوده است؛ تا جایی که در مقاطعی حساس که جا برای ورود شخص رهبری یا نهادهای دیگر نزدیک به وی به میدان فراهم بوده است، رفتارهای قانون‌مند بر حل دفعی مسایل ترجیح داده شده است. من به همین جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود افتخار می‌کنم؛ چرا که از آنچه تا امروز بر آن رفته، راضی‌ام؛ گرچه هزاران عیب و اشتباه و خطا بتوان در آن یافت؛ و به جمهوری اسلامی ایران، و به آینده‌اش امیدوارم، و چه چیز بهتر از این.

  • حسن اجرایی