سلام

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «hosein shariat madari» ثبت شده است

بیمهٔ کیهان بودم

سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۸۹، ۰۳:۰۷ ق.ظ

1- من بیمه بودم. هر چه می‌خواندم و پای صحبت هر کسی می‌نشستم، می‌دانستم که آنها اشتباه می‌کنند. می‌دانستم درست همان است که خودم می‌دانم. خودم را نیازمند شنیدن می‌دانستم، اما نیازمند دانستن نمی‌دانستم. می‌دانستم راستی و درستی همین است که «کیهان» می‌گوید.

[caption id="attachment_807" align="alignleft" width="240" caption="مدیرمسئول روزنامهٔ کیهان، و نمایندهٔ ولی فقیه در موسسهٔ کیهان"][/caption]

روزنامهٔ محبوب‌ام «حیات نو» بود اما بیمهٔ کیهان بودم. از خواندن «شرق» لذت می‌بردم و گزارش‌های فرید مدرسی و اکبر منتجبی می‌توانست ساعت‌ها از اطراف‌ام جدایم کند. به همهٔ روزنامه‌ها دسترسی داشتم و تقریبا همه‌شان را ورق می‌زدم و نگاه می‌کردم، و صفحه‌بندی‌ها و چاپ‌های بسیار زیبا می‌دیدم و باز کیهان بود که ذهن‌ام را مرتب می‌کرد و شبهه‌ها را پاسخ می‌داد و از ذهن‌ام می‌راندشان.

2- کیهان به‌م آرامش می‌داد. از حیرت نجات‌ام می‌داد. کمک می‌کرد خیلی راحت به نتیجه برسم. خیلی راحت بدانم راه درست کدام است و راه غلط کدام است. اگر هم اشتباهی می‌کرد، یا اگر هم می‌دیدم نوشته‌هایش اشکالی دارد یا ادعای خلافی می‌کند، یا تندی و بی‌اخلاقی‌ای می‌کند، اطمینان داشتم که از روی عمد نبوده و «بالاخره توی این همه صفحه، چند تا اشتباه و تندی عادی‌ه».

خدمتی که کیهان می‌کرد، در برابر اشتباهات‌اش بسیار ناچیز بود. کیهان، برای منِ آن روزها، حقیقتا و بی‌ذره‌ای غلوّ، دریچه‌ای بود برای دیدن جهان. دریچه‌ای برای فهم ساده و روان از جهان جدید، و تحلیل روشن و بی‌تردید و احتمال و شاید از آنچه می‌دیدم و نمی‌دیدم.

آنچنان والهٔ این موجود بودم که هر جا حسین شریعتمداری سخنرانی‌ای داشت، می‌رفتم. خواه مسجد مدرسهٔ معصومیه باشد، یا مدرسهٔ حقانی، یا هر جای دیگر. و چه لذتی بالاتر از یک ساعت نشستن، و شنیدن اطلاعات و پشت پرده‌های ناگفتنی اصلاحات که او تنها ما را به سعادت شنیدن‌شان می‌رساند.

3- من بیمهٔ کیهان بودم و در دانشگاه کیهان درس خواندم. اما هیچ‌گاه نتوانستم مانند کیهان بنویسم. هیچ‌گاه نتوانستم در دانشگاه کیهان، یا جای دیگر، تدریس کیهان‌نگاری کنم، اما همین تجربهٔ تحصیل در کیهان، چیز کمی نیست. امروز شاید نزدیک به چهار یا پنج سال باشد که به تدریج از دانشگاه کیهان بیرون آمده‌ام، و بیمهٔ کیهان هم نیستم.

با این همه بسیار شادمان‌ام که دست‌کم می‌توانم محصلان و فارغ‌التحصیلان و مدرّسان کیهان امروز را از عمق جان درک کنم و بدانم که -متاسفانه یا خوشبختانه‌اش هیچ تفاوتی در اصلا مسئله ایجاد نمی‌کند- چه چیزی به‌شان انرژی می‌دهد، چه چیزی وادارشان می‌کند به تهمت و دروغ، و چه چیزی راضی و آرام نگه‌شان می‌دارد تا بتوانند با قدرت و بی‌افت و فرود راه‌شان را ادامه بدهند.

  • حسن اجرایی