سلام

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «jenah e rast» ثبت شده است

معضلی به نام جناح راست

دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۸۸، ۰۴:۳۱ ق.ظ

مخالف‌ام با اینکه «معضلی داریم به نام احمدی‌نژاد». البته عیوب و اشتباه‌های دکتر احمدی‌نژاد را نمی‌توان نادیده گرفت، اما اینکه مهندس مشایی سخنان ناروا و بی‌پایه‌ای بگوید که تنها گوینده و باورمند به آن خودش باشد و خودش، دلیل نمی‌شود که همه‌ی تقصیرها را بیندازیم گردن دکتر احمدی‌نژاد که «اگر مشایی را کنار می‌گذاشتی این دردسرها را نداشتیم».

برگردیم به دو دهه قبل. جناح راست، به جای آنکه انتقاداتش به رفتار مدیریتی، و منش سیاسی حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی را همان سال‌های ریاست جمهوری‌اش به رخ او بکشد، و با فشارهای قانونی سیاسی او را کنترل کند، دست‌کم با سکوت‌اش در آن زمان، به اقتدار بی‌مانند او کمک کرد.

جناح راست، حتی در انتخابات سال 72 هم حاضر نشد به نقد جدی راهبردهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولت هاشمی بپردازد، و نتیجه آن شد که هاشمی مساوی شد با انقلاب و امام و... . ما هم فراوان شنیده‌ایم که در نماز جمعه فریاد «مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است» سر می‌داده‌اند.

البته همان زمان هم بوده‌اند کسانی که از سر خلوص و مسئولیت‌شناسی انقلابی، به نقد مسئولان می‌پرداخته‌اند و هزینه‌های آن را هم البته به جان می‌خریده‌اند. نشریه‌ی نیستان شاید مثال خوبی باشد. نشریه‌ای که البته برای همیشه به کما رفت، اما نشانه‌ی خوبی است از تحمل نشدن نقد فرهنگی به دولت هاشمی. نمونه‌ی دیگر، شاید حضور احمد توکلی در انتخابات ریاست جمهوری سال 72 باشد که سیاست‌های اقتصادی دولت هاشمی، و رویکردهای عدالت‌گریز او را با جدیت نقد کرد.

ایستادگی جناح راست در برابر هاشمی، محدود شده بود به شرایطی از قبیل مطالب خلاف عرف نشریه‌ی تحت مسئولیت فائزه‌ی هاشمی که دختر رییس جمهور بود؛ یا حداکثر درخواست عزل سیدمحمدخاتمی از وزارت ارشاد به دلیل خبط نشریه‌ی «فاراد»؛ که در بیشتر موارد هم به نتیجه‌ای نمی‌رسید و همه چیز به خیر و خوشی تمام می‌شد.

به هر حال، دو دولت هاشمی، سالها دولت جناح راست تلقی می‌شد. و همه‌ی وفاداران به جناح راست، با انگیزه‌ی مسئولیت دینی و انقلابی، با تمام وجود از دولت هاشمی دفاع می‌کردند، کار که به تنگنا می‌کشید، هاشمی را از دولت‌اش، و از اطرافیان‌اش جدا می‌کردند و می‌گفتند اگر دولت هاشمی کاری کرده و انحرافی داشته، دلیل نمی‌شود به هاشمی اشکالی وارد باشد.

دولت هاشمی، دولت جناح راست نبود، اما توده‌های وفادار به جناح راست، اصرار داشتند همه‌ی عملکردهای دولت هاشمی را مثبت جلوه بدهند و هر جا آش سفیدنمایی افراطی شور می‌شد، دست به جدا کردن هاشمی از یاران‌اش می‌زدند. احزاب و گروه‌های جناح راست، حتی تا انتخابات ریاست جمهوری 84 نیز هاشمی را مرد مدیریت بحران می‌دانستند و از ریاست جمهوری‌اش دفاع می‌کردند.

اصولگرایان جوان، که همگی به 16 سال عدول از آرمان‌های انقلاب معترض بودند، از سال‌های آغازین دهه‌ی هشتاد توانستند اکثریت شوراها و مجلس را به دست بیاورند. پیروزی دکتر احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 84، فرصتی بود برای اصولگرایان جوان، تا به تئوری‌های نوین اصولگرایانه‌شان عمل کنند. مجلس هفتم که هنوز در موضع نقد قدرت بود، درخشان‌ترین رفتار پارلمانی پس از انقلاب را به نمایش گذاشت و دست از سنت دیرینه‌ی رای اعتماد به تمام کابینه‌ی دولت دوست و برادر کشید و به گروه‌گرایی و باندبازی پایان داد.

دولت احمدی‌نژاد که مانند دولت هاشمی توانمندی برجسته‌ای در بسیج توده‌ها داشت، توانست به تدریج اصولگرایان همیشه معترض به رفتارهای فراقانونی دولت‌های پیشین را زیر فشار بگیرد و آنها را به سکوت در برابر خودش بکشاند. سرانجام بار دیگر جناح راست به اشتباه افتاد و دولت احمدی‌نژاد را نیز دولت جناح راست توهم کرد.

احمدی‌نژاد که از ابتدا مستقل وارد کارزار انتخاباتی خرداد 84 شده بود، و حتی حاضر به شرکت در میتینگ انتخاباتی جبهه‌ی پیروان نشده بود، هیچ‌گاه در عمل نشان نداد که وامدار جناح راست یا حتی اصولگرایان جوان است؛ و ابایی هم از این نداشت که بی‌توجهی جناح راست و اصولگرایان جوان در روزهای انتخابات را، به رخ‌شان بکشد.

اکثریت اصولگرایانی که پس از یک دوره انزوای سیاسی، با عبرت گرفتن از رفتار جناح راست در زمانه‌ی دولت‌های هاشمی، تنها برای خدمت، به قدرت بازگشته بودند، کم‌کم از الزامات اصولگرایی مفهومی دل کندند و ترجیح دادند به جای استفاده از راهکارهای قانونی برای منضبط کردن دولت اصولگرا، به سنت‌های پیشین جناح راستِ ده سال پیش بازگشت کنند. و اینگونه بود که از اواسط دولت اول دکتر احمدی‌نژاد، اصولگراییِ مفهومی مُرد. و بسیار بیشتر از آنچه جناح راستِ دهه‌ی هفتاد آبروی خود را به پای دولت هاشمی ریخت، این بار جناح راستِ دهه‌ی هشتاد، همه‌ی اختلافات‌ نظری‌شان با احمدی‌نژاد را کنار گذاشتند و دولت او را یاری کردند و حتی تلاش کردند تا جایی که می‌توانند، تخلفات دولت احمدی‌نژاد را هم نبینند.

جناح راست جدید، انتظار دارد در قبال «از خود گذشتگی»ای که نشان داده و تا جایی که توانسته و در توان‌اش بوده از احمدی‌نژاد و دولت‌اش حمایت و هواداری کرده، احمدی‌نژاد نیز دست‌کم یکی دو خواسته‌ی مهم و حیاتی‌شان را برآورده کند. اما احمدی‌نژاد همان‌طور که از ابتدا نشان داده، دست‌کم در ظاهر هیچ‌گاه نخواسته به جناح راست باج بدهد. یکی از آن خواسته‌های حیاتی، کم کردن سهم مردانی از جمله مهندس مشایی، محمدرضا رحیمی و دیگران، از دولت بوده.

حال باید گفت آیا احمدی‌نژاد معضل است؟ دکتر احمدی‌نژاد از ابتدای ریاست جمهوری‌اش نشان داده که گرچه در موارد زیادی با جناح راست و اصولگرایان همسو و هم‌نظر است، اما این به معنای پذیرفتن همه‌ی خط قرمزهای آنان نیست. جناح راست جدید باید به این بیندیشد که آیا احمدی‌نژاد معضل است، یا خود جناح راست.

جناح راست این معامله‌ی نانوشته را خیلی وقت است باخته؛ چرا که تصور می‌کرده با حمایت مطلق -دست‌کم در ظاهر- از احمدی‌نژاد، می‌تواند او را ملتزم به خطوط قرمز خود کند، غافل از آنکه احمدی‌نژاد چنان رفتار می‌کند که گویی نه برای حمایت جناح راست ارزشی قایل است و نه برای انتظارات‌اش.

  • حسن اجرایی