طلا و مس؛ روایتی فضایی از حوزههای علمیه
ده سال پیش، «زیر نور ماه» روی پرده رفت. فیلمی که سوژهٔ اصلیاش تردید یک طلبهٔ جوان بود. تردیدی که یک سویش انجام وظیفه بود و سوی دیگرش ترس از نااهل بودن برای انجام وظیفه. «مارمولک» فیلم دیگری بود که روی پرده رفت و حساسیتهای فراوانی انگیخت و سرانجام پیش از اتمام فرصت اکران، از پردهٔ سینماها پایین کشیده شد. فیلمی که پرداخت نامناسباش، موجب سوءتفاهم روحانیون شد و بازتابهای اجتماعی مختلفی بر جای گذاشت.
«طلا و مس»، به کارگردانی همایون اسعدیان، اولین بار در جشنواره فیلم فجر سال گذشته اکران شد. فیلمی که دو نقطهٔ اشتراک روشن با «زیر نور ماه» و «مارمولک» داشت؛ سوژهٔ مشترک؛ روحانیت، و تهیهکنندهٔ مشترک؛ منوچهر محمدی. اولین واکنشها به «طلا و مس» نشان از رضایت بیاندازهٔ جامعهٔ مذهبی و حتی روحانیون داشت؛ تا آنجا که خبرهایی منتشر شد از تجلیل برخی مراجع تقلید از این فیلم.
در همان روزهای برگزاری جشنواره، برخی «طلا و مس» را «جلوهای از سینمای دینی در برابر سیل آثار مبتذل» خواندند، و برخی نیز سخن از «رسیدن به ژانری بومی و مستقل» گفتند. برخی دیگر نیز پرده از رازهای مگویی برداشتند که گویی مافیا در پی پایین کشیدن این «فیلم دینی» از پردههای سینماست. به راستی «طلا و مس» چه دارد؟ «طلا و مس» چرا تا این حد رضایت خاطر جامعهٔ مذهبی، روحانیون، و حتی برخی مراجع را فراهم ساخته است؟
دوربین «طلا و مس» ما را کجا میبرد؟
«سیدرضا»، طلبهٔ جوانی است که از نیشابور به تهران آمده تا در برابر استاد اخلاق زانو بزند. استاد اخلاقی که معلوم نیست چرا اسماش «حاج آقارحیم» است، و چرا نام خانوادگی ندارد. گویی قرار است بیننده گمان کند حوزههای علمیه هنوز در فضای پیش از قاجار به سر میبرند و استادان بزرگ، به نام کوچکشان مشهورند.
از این گذشته، هر طلبهای میداند که دستکم در این زمانه هیچ طلبهای نیست که تنها درس و برنامهٔ حوزویاش شرکت در یک درس اخلاق باشد. به علاوه معلوم نیست کسی که روزی تنها یک جلسه درس دارد، چرا هیچ فعالیت دیگری هم ندارد؟ و چرا با این وجود، تا پیش از رخدادهای پی در پی و دراماتیک داستان، هیچ کمکی هم به همسرش نمیکند.
یکی دیگر از خلاقیتهای بینظیر «طلا و مس»، تذکرهای مدیر حوزهٔ علمیه است که حکایت واضحی است از بیخبری نزدیک به مطلق سازندگاناش از فضای حوزههای علمیه؛ آن هم با وجود تاکید فراوان در جلسات پرسش و پاسخ، بر آشنایی با این فضا و تلاش بسیارشان برای نزدیک شدن بیشتر، و سفرهای چند بارهٔ بازیگر نقش اول و دوم مرد به شهر قم.
اگر «سیدرضا» طلبه نبود
«طلا و مس» بیش از آنکه روایتی زنده، صریح، و بیپرده از اندرونی زندگی طلبگی باشد، ملودرامی اشکآلود و محنتبار از زندگی زوج جوانی است که به وضوح میتوان گفت طلبه بودن «سیدرضا» تاثیر ویژهای در داستان ندارد. چرا که مبتلا شدن «زهرا سادات» به بیماریای ناشناخته، میتواند هر فضایی را تلخ و زجرآور کند؛ آن هم با مصیبتهایی که پیاپی بر سر این خانوادهٔ بیپناه فرو میریزد؛ و بیماریای که گرچه بعدا معلوم میشود «اماس» است اما با این حال معلوم نیست درمانی دارد یا نه. شاید تنها کارکرد طلبه بودن «سیدرضا»، افزودن بر چاشنی دراماتیک داستان، و گرفتن اشک بیشتر از بیننده باشد؛ چرا که هنوز زندگی طلبگی سوژهٔ بکر و دستنخوردهای برای سینماست.
با تمام تلاشی که سازندگان این فیلم برای تزریق فضای طلبگی به این فیلم کردهاند، در حقیقت «طلا و مس»، روایت رنجی است که در خلال آزمونی سخت، منجر به پختگی و رشد «سیدرضا» میشود. و این سیر، هیچ نسبت ویژهای با طلبگی «سیدرضا» ندارد؛ البته اگر نخواهیم این فیلم را کنایهای مفهومی به ناتوانی حوزههای علمیه در تربیت اخلاقی مردم و حتی خود طلبهها و روحانیون بدانیم.
و اما پیام!
بیشتر کسانی که «طلا و مس» را اثری دینی، پاک، و اخلاقی میدانند، گویی همین که این فیلم زندگی یک روحانی را به تصویر کشیده، و ترجیح داده مانند «مارمولک» حساسیتبرانگیز هم نباشد، برایشان کافی است. و بسیاری هم البته این فیلم را یک استثنا در میان فیلمهایی میدانند که «ابتذال فرهنگی»، و «ابتذال اخلاقی» دارند و شاید همین یک ویژگی را کافی بدانند برای مدح بیپایان آن.
دو درونمایه میتوان برای این فیلم بیان کرد. یکی تصویر کردن رشد اخلاقی انسانها در خلال رنجها و سختیها؛ و دیگری رساندن بیننده به این نتیجه که طلبهها و روحانیون، تفاوتی با مردم ندارند و آنها هم زندگی سخت و رنجآور را تجربه میکنند؛ که این درونمایهٔ دوم را تهیهکنندهٔ این اثر بارها دربارهٔ این فیلم بر زبان آورده است. اگر انگیزهٔ سازندگان «طلا و مس» را درونمایهٔ اول بدانیم، استفاده از فضای زندگی طلبگی، همانگونه که در بندهای پیشین آمد، تنها میتواند کارکرد اشکآلود کردن بیشتر فیلم را داشته باشد؛ و درونمایهٔ دوم هم بیش از اندازه تکراری و نخنماست؛ البته اگر معتقد نباشیم آنچه در این فیلم از زندگی طلبگی تصویر شده، با تصور عموم از زندگی آنان فاصلهٔ بیشتری دارد.
«طلا و مس» تجربهٔ مناسبی است برای سینمای اخلاقی، اما کاش تهیهکنندهاش وسوسهٔ ورود به موضوع روحانیت نداشت؛ یا دستکم تلاش بیشتری برای خلق تصویر واقعیتری از روحانیت و زندگی طلبگی میکرد تا بیننده بیش از آنچه هست خود را دور از هوایی که روحانیون در آن تنفس میکنند نبیند.
* این نوشته برای ماهنامه نسیم بیداری نوشته شده، و در شمارهٔ هشتم آن انتشار یافته است.
- ۴ نظر
- ۲۲ مرداد ۸۹ ، ۰۲:۲۱