سلام

آخرین مطالب

Unknown

چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۸۷، ۰۴:۵۹ ب.ظ

پیش می‌آید بالاخره. ممکن است برای هر کسی پیش بیاید. بابت انگیزه‌ام برای غافلگیری پوزش می‌خواهم!

سر کلاس نشسته‌ای و استاد بعد از این که یک ساعت تمام حرف زده و چیز یاد داده، ده دقیقه وقت می‌دهد که بنشینی و بنویسی. می‌خواهم چند سطری که نوشتم را این‌جا بیاورم؛ بدون هیچ تغییری البته.

«درپوش خودنویس کنار کاغذ افتاده است. لکه‌های جوهر روی کاغذ را پر کرده. چهار سطر خوش‌خط روی کاغذ نوشته شده و چهار طرف کاغذ با طرح‌های اسلیمی پوشیده شده است. کاغذهای مشابهی زیر کاغذ است. کسی توی اتاق نیست. چراغ مطالعه روشن است. کاغذهای مچاله، سطل آشغال را پر کرده‌اند. همه‌ی کاغذهای مچاله توی سطل آشغال و اطراف آن،‌ طرح اسلیمی دارند. بالای دسته‌ی کاغذ‌ها، کتابی باز است. کنار سطر دهم صفحه‌ی باز کتاب، یک فلش آبی‌رنگ با خودکار دیده می‌شود. خودکار در میانه‌ی کتابِ باز، عمودی افتاده است. درپوش خودکار آبی‌رنگ، زیر میز تحریر افتاده است. صندلی افتاده روی زمین.»

خب. بابت این‌که همه‌اش را یک‌سره پشت سر هم نوشته‌ام، پوزش نمی‌خواهم! قرارمان همین بود که بدون دست‌خوردن منتقل بشوند.

نظرات (۲)

ووووی... چه صحنه ی عجیب و بامزه ای از اون سطل و اون ورقها و ابنا اومد تو ذهنم.
قلمت خوندنیه
● امیدوارم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی