دربارهی مرد دهم
همین چند روز پیش بود که با یک کلیک همهاش را فرستادم برود در صحرای عدم خوش بگذراند. شاید اگر میدانستم هوس میکنم چیزی دربارهاش بنویسم، نگهاش میداشتم و به بادش نمیدادم. توی اصل قضیه البته تفاوتی نمیکند.
[caption id="attachment_268" align="alignleft" width="240" caption="حمایت بیتخریب ممکن نیست؟"]
نمیخواستم به محمود احمدینژاد رای بدهم، اما دوست داشتم همهی نوشتههای وبلاگی دربارهی دکتر احمدینژاد را یکجا جمع کنم. با چند نفر هم مشورت کردم. خیلی زود فراهم کردن دامنه و هاست و بقیهی کارهای فنی را انجام دادم. و همه چیز آماده بود برای جمعآوری نوشتههایی که در حمایت از محمود احمدینژاد در یک ماه منتهی به انتخابات ریاست جمهوری نوشته میشد.
گرچه هدف اصلی آن کار، حمایت از دکتر احمدینژاد بود، و قرار بود نوشتههایی را آنجا بگذارم که در حمایت از او و دولتاش باشد، یا حداکثر نقد همراه با حمایت؛ اما با خودم عهد کرده بود نوشتههایی که به هر نحو حاوی تخریب، توهین یا شایعهپراکنی دربارهی نامزدهای دیگر بود را منتشر نکنم. کار سختی بود. تلاش برای یافتن نوشتههایی که در عین حمایت صریح و همهجانبه از دکتر احمدینژاد، وارد تخریب رقیب نشده باشد کار سخت و گاه بینتیجهای بود.
چند روز گشتم و تا جایی که توانستم نوشتههای وبلاگی را پیدا میکردم، اما کمکم به این نتیجه رسیدم که یا باید «مرد دهم» را بگذارم کنار، و یا آن عهد اولیه را تخفیف بدهم. فکر میکنم مطالب آنجا به بیست نرسیده بود. ترجیح دادم ادامهاش ندهم، گرچه تلخ بود. و البته تلختر از ادامه ندادن آنجا، گزارهای بود که باعث بستناش شد: «حمایت بیتخریب پیدا نمیشد».
انگار اگر تخریب نکنند حمایتشان معلوم نمی شود !