سلام

آخرین مطالب

بازی زیبای لگد و قانون‌شکنی

يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۸۸، ۰۳:۵۷ ق.ظ

من البته نمی‌دانم در این نوشته، آنچه در ابتدا آمده، چه جای گفتن دارد. پرآزارترین وجه آن نوشته، نگاه ابزاری و کارکردی به اخلاق است. اگر قرار است با بزرگ‌نمایی یا حتی گزارش واقعی از  دزدی و جنایت و سیاهی‌های جامعه، حاکمیت و مردمان را به سوی اخلاق بکشانیم، چه فرقی می‌کنیم با آنها که اخلاق را برای رسیدن به قدرت زیر پا می‌نهند و حتی از اخلاق برای رفتار خلاف اخلاق خرج می‌کنند.

ای کاش آسیب اخلاقی و آسیب اخلاق جامعه‌ی امروز ما، آنگونه که در آن نوشته آمده، تنها حاصل بی‌خبری و کم‌کاری و کنار نهادن اهم‌ها و سهل‌انگاری بود. ای کاش تنها با انذار می‌شد از خشک‌زار دشمنی با اخلاق فاصله گرفت و امید آن داشت که روزگاری اخلاق‌مداری در این سرزمین، بخشی از پیروزی، و حتی خود پیروزی تلقی بشود، بی‌توجه به کارکرد آن؛ گرچه رفتار اخلاقی، حتی اگر در کوتاه‌مدت نتواند کارکردی تلقی شود، اما در اندکی بیش از آن کوتاه‌مدت، به ثمر خواهد نشست.

کسی اگر بخواهد بازی‌گر یا بازی‌کن بشود، باید ابتدا تماشاگر باشد، باید یک سوی بازی را یاری کرد، و کم‌کم وارد بازی شد. بعضی البته دوست دارند تا انتها تماشاگر باشند و بعضی دوست دارند تنها یاری‌گر باشند و بعضی از ابتدا به انگیزه‌ی بازی، تماشاگر می‌شوند و یاری می‌کنند. برخی هم در میانه‌ی راه تماشاگری و یاری‌گری، به جرگه‌ی بازی‌کنان راه می‌یابند.

نشسته‌ایم به تماشا. بازی قانون دارد، داور دارد، همه چیز واضح است، و حتی آنهایی که بازی را مستقیم تماشا نمی‌کنند، از بازی باخبرند. نمی‌دانم چرا؛ اما تنها چیزی که در این میان نمی‌توان یافت، پای‌بندی به قوانین بازی است. و البته چیزهای دیگری هم نمی‌توان یافت؛ از جمله پای‌بندی به داوری‌های داور.

البته همه هدف دارند. هدف‌شان هم -دست‌کم برای خودشان- مقدس است. البته برای هواداران‌شان هم مقدس است. آنها برای گل زدن،‌ برای جلو رفتن، برای وارد شدن به زمین حریف و برای دست یافتن به هر پیش‌رفتی لگد می‌زنند. معتقدند آسیب رساندن به دیگران کار زشت و خلاف اخلاقی است؛ اما معتقدند در شرایط این بازی ویژه و حساس و تعیین کننده، چاره‌ای جز لگد زدن و زخمی کردن و نپذیرفتن قضاوت داور نیست.

با این اوصاف، یاری کردن هر کدام، و شعار دادن و تشجیع کردن و امیدوار کردن هر کدام به پشتی‌بانی، هم‌راهی با لگدها و بی‌قانونی‌های آنهاست. البته آنها که فکر می‌کنند لگد زدن همیشه هم بد نیست و حتی اگر خلاف قانون هم باشد، گاهی لازم می‌شود، شاید وظیفه‌شان باشد لگدزن‌ها و قانون‌شکن‌ها را تشجیع کنند؛ اما برای همچو منی که اخلاق را «برای» چیزی نمی‌خواهم و نگاه کارکردی به اخلاق ندارم، لگد زدن و قانون‌شکنی به یک اندازه وقیح است؛ مگر آنکه قانونی صریح برای رفتار در این شرایط ویژه باشد.

شاید اگر این همه لگد و فحش و بی‌قانونی و قانون‌شکنی و کاستن از حیثیت و اقتدار داور نبود، یاری‌‌گری و بازی در این میدان، آرزویی خواستنی و شیرین بود، گرچه خود این بازی آنچنان سخت و جان‌کاه است که هر کس را یارای بازی در آن، یا حتی یاری و تماشاگری نیست. اما به هر حال، در این شرایط که بی شک «به ترکستان است»، هیچ چیز جز سکوت تماشاگران و یاری‌گران و بازی‌گران نمی‌تواند زیبا و شیرین باشد؛ البته به شرط اقتدار و بی‌طرفی قانون و داور.

  • حسن اجرایی

نظرات (۱)

  • سقوط اخلاقی جامعه ایران اسلامی؟ « درویشی نشسته بر پوست پلنگ
  • [...] بازی زیبای لگد و قانون‎شکنی از دودینگ هاوس [...]
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی