سلام

آخرین مطالب

پس از انتشار بیانیه هفدهم میرحسین موسوی، شاهد انتشار نوشته‌های فراوانی در تفسیر، تقدیس و سیاه‌نمایی آن بودیم؛ و هستیم البته. گرچه پایه‌ی اصلی این نوشته بر یکی از جملات این نوشته‌ی میرحسین موسوی است، اما به دنبال سوءاستفاده از تکنیک تقطیع متن نیست و تنها در پی نقدی است که حاصل کنار هم نهادن چند حرکت مستمر، و نوشته‌‌ی راهبردی اوست.

توصیه می‌کنم کسانی که میرحسین موسوی را اسطوره می‌دانند و نیز آنان که او را منافق، کافر یا حتی برانداز یا به دنبال براندازی می‌دانند، این نوشته را نخوانند. برای قلب‌شان ممکن است خوب نباشد.

[caption id="attachment_414" align="alignleft" width="215" caption="این را همین روزها گفته‌اید آقای موسوی"]mirhossein-e-moosavi[/caption]

بخش‌هایی از مناظره‌ی میرحسین موسوی و محمود احمدی‌نژاد را همین اواخر دیدم. میرحسین موسوی در آن مناظره جمله‌ای دارد که تنها یک جمله نیست و خود جمله و حتی شیوه‌ی بیان او، نشان از راهبردی بودن آن دارد. می‌گوید: «آدمی که خودمحور نباشه، از قانون فرار نمی‌کنه، از قانون استقبال می‌کنه. دوست هم نداره قانون رو، می‌ذاره از راه قانونی اون رو حل‌ش می‌کنه».

اما رفتارهای میرحسین موسوی پس از برگزاری انتخابات قانونی، و به ویژه پس از تایید انتخابات از سوی شورای نگهبان قانون اساسی که مرجع تایید قانونی روند و نتیجه‌ی انتخابات است، نشان داد میرحسین موسوی هم دست‌کم به دلیل به رسمیت نشناختن دولت قانونی -لابد- از کسانی است که به لوازم نظریه‌ی «شرایط حساس» پای‌بند است و پایش اگر برسد، ابایی از کنار گذاشتن قانون، برای رسیدن به «حق‌اش» ندارد.

و اما درباره‌ی این بیانیه. فرض این است که این بیانیه، تنها یک خطابه‌ی سیاسی نیست و -دست‌کم- آن‌چه در این متن آمده، دقیق و روشن است. میرحسین موسوی دو بند پیش از آنکه پیشنهادهایش را بیان کند، نوشته است: «اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است. راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان‌پذیر نیست.»

این یک گزاره‌ی راهبردی است. اما بدون نیاز به هیچ تفسیر و تاویلی شاهدیم او به این راهبرد مورد ادعای خود پای‌بند نیست. حرف از مقایسه‌ی امروز با بیست سال پیش نیست؛ سخن از مقایسه امروز با امروز است. همان‌گونه که عدم پای‌بندی میرحسین به آن جمله‌ی راهبردی‌اش در جریان انتخابات ریاست جمهوری نیز مقایسه امروز با امروز بود. و روشن است که یکی از شروط تناقض، وحدت زمانی است.

میرحسین موسوی همان‌گاه که سخن از امکان‌پذیر نبودن و در نتیجه ناکارآمد بودن رفتارهای سریع و عاجل می‌زند، می‌توان رفتارهای عجولانه‌اش را برای حل کردن یک «بحران» دیگر دید. او سخن از لزوم اصلاح قانون انتخابات می‌گوید و می‌خواهد این مشکل بزرگ و ریشه‌دار را با این نوع اعتراض عجولانه رفع کند؛ رفتاری که هم برای اصلاح‌طلبان جز هزینه چیز دیگری نداشت و ندارد، و هم برای نظام جمهوری اسلامی هزینه‌زا و امنیت‌زداست.

و امروز می‌بینیم که رفتارهای غیرقانونی و اعتراض‌های پس از انتخابات، در ازای اینکه دهان برخی را به هزاران اتهام غیرقابل اثبات باز کرده، و تعدادی را به سوی مرگ برده و شمار فراوانی از اصلاح‌طلبان را به کام زندان و اعتراف و «من اصلاح شده‌ام» گویی و پس‌روی اصلاح‌طلبان کشانده، تنها نقاط مثبت بسیار کوچکی داشته است که هیچ نفع دندان‌گیری به هیچ سوی این بازی نرسانده است. معلوم نیست این اعتراض‌ها حتی توانسته باشد چیزی بر جبهه‌ی طرفداران و هواداران میرحسین موسوی و جبهه‌ی اصلاح‌طلبی افزوده باشد؛ اگر البته از آن نکاسته باشد.

البته میرحسین موسوی پدیده‌ی عجیبی نیست. به سیاستمدارانی که سخنی می‌گویند و خودشان پیش‌رو در نابود کردن سخن خویش‌اند خو گرفته‌ایم در این سال‌ها. همه در عمل نشان داده‌اند که «قانون خوب است، به شرطی که مرا به حق‌ام برساند.»

  • پیش از این اینجا درباره‌ی «حق من است اما قانون!» سخن گفته‌ام، و اینجا، درباره‌ی پی‌آمدهای زیان‌آر عجله‌های اصلاح‌طلبان.
  • حسن اجرایی

entekhaabaat

mirhossein

نظرات (۴۵)

ای ول حال کردم فرزند :))
قلب من که طوریش نشد! گفتم که نگران من نباشی
هر چند میرحسین برای من یک کم هوش سیاسی بیشتر نیست
خب البته خواندن بیانیه های میرحسین هماره ممد حیات است و مفرح ذات! اما به هر حال چه تو بخواهی و چه نخواهی، چه باور کنی و چه نکنی، چه دوست داشته باشی و چه نداشته باشی پیشنهاد میرحسین همان حکمیت است بی کم و کاست!
البته میرحسین خودش چنین هوشمندی سیاسی ندارد و طراحی این میدان با کسی است که محسن رضایی را هم از آن گوشه به نوشتن آن نامه وا داشته است! و البته کم کم نخبگان سیاسی را وادار به فریاد واژه وحدت خواهد کرد!
شما که تماشا کردن را دوست داشتی! بنشین و ببین! :) اینجا البته با تو هم موضع خواهم بود که از من هم کاری جز تماشا کردن بر نمی آید!
دقیقا نگفتی میر حسین کجا بی قانونی کرده؟
و به این هم اشاره نکردی در برابر جریان افراطی که میخواد جمهوری اسلامی رو مصادره کنه و از اهداف اولیه اش دور کنه باید چه کرد و به این هم توجهی نکردی که حاکمان هرچه قدر هم خوب و تمیز و قانونی باید در برابر یک سوءظن چند میلیونی حداقل کار ممکن یعنی توجه به اعتراض و نه سرکوب اون رو انجام می دادند و ...
من به موسوی علاقه دارم اما سبز به اون معنا هم نیستم و فکر می کنم هر دوطرف به افراط هایی دست زدند که البته تقصیر حکومت در مقابل معترضین خیلی بیشتر و غیر قابل قیاسه. فکر می کنم برخلاف چیزی که ادعا شده این نوشته بی طرف نیست.
یک سوال:طبق قانون گرایی مد نظر شما آیا می توان پرسید چه کسی به فزندان این مردم در زندان ها تجاوز کزد یا آمر کشتارهای خیابانی چه کسی بوده است؟
ای بابا..شما کهمثلا بیانیه رو داری می خونی..ولی اصلا توجه نکردی:
به اینکه خود موسوی هم گفته که این تغییرات یهویی نمیشه و زمانبره(همون جوی آب)
و اینکه خودش هم گفته من این دفعه بیانیه ندادم تا اومدن مردم به ایم من نباشه..موسوی بارها و بارها گفته که من رهبر این جنبش نیستم..حالا شما چرا هی می خواید به زور این سمت رو بهش بچسبونید؟
مضحک ترین حرفی که تاحالا شنیدم همین بوده.چرا ما روی افراد تعصب داریم؟چرا نمی خوایم مرد باشیم و بفهمیم حق چیه وحق کدومه.بعد اگه دیدیم کسی پیرو حقه از او دفاع کنیم.آخه یعنی چی که موسوی گفته من رهبر این جنبش نیستم؟انقدر آدم منفعل ؟مردومردونه بیا وسط بگو من رهبر این جنبش هستم و خودم رو لایق رهبری این جنبش می دونم.اینها هم لیست مطالبات پیروان وطرفدارانمه.تا آخر هم پاش وایسادم.این حرف میر حسین دقیقاً مثل این می مونه که یه بابایی بعداز تولد بچه اش به همه اعلام کنه که من پدر این بچه نیستم ها!همه شما ملت تو این قضیه سهم دارید!ادم عاقل این جوری حرف می زنه؟.اگر تو رهبر جنبش نیستی پس کیه؟اصلاً می خوام ببینم این جنبش رهبر داره؟یا خود مردم رهبرشن؟احمقانه ترین حرفی که شنیدم همین بوده.میر حسین اون اطمینان لازم رو به خودش نداشت والا تو همون جلسه مناظره من اگه جای اون بودم احمدی نژاد رو له می کردم.وقتی دراومد گفت هاشمی وپسر هاشمی و..چنین وچنان همونجا با جملات رهبر وامام خمینی می زدم تو دهنش که تویی که خودت رو ولایتی می دونی بیجا می کنی این حرفا رو می زنی.
  • حمید رضا راهنمایی
  • دوست عزیز! این رفتار متأسفانه از قبل در نظام ما نهادینه شده است. هر که توانایی اش بیشتر باشد می تواند تفسیر به دلخواه بکند. نمونه اش این است که مجلس قانونی ششم حتی نمی تواند قانون مطبوعات را اصلاح کند چون رهبری نظام به صلاح نمی دانند و ایشان بدون اینکه اختیاری در این زمینه در قانون اساسی به ایشان داده شده باشد مستقیماً وارد عمل می شوند. لذا رفتار فراقانونی می تواند به دو نوع خوب و بد تقسیم شود. خوب آن است که منافع ما را تأمین کند و بد آن است منافع منتقدانمان را تأمین کند
    نمونه های بسیاری از این مورد در رفتار شورای نگهبان و نهاد های غیر پاسخگو به مجلس دیده می شود.
    برای هتک حرمت عاشورا و عکس امام و امثالهم، فردای روز واقعه و یا حداقل چند روز بعد از آن به ناگاه تجمع های خودجوش مردمی بدون هیچ مشکل قانونی تشکیل می شود اما اگر منتقدین و یا معاندین نظام یک تجمع سکوت راه بیندازند باید از یک هفته قبل درخواستشان را به وزارت کشور می دادند. (بحث سر قانونی بودن است و نه محتوای تجمع)
    خب اینجا یعنی اینکه همه در برابر قانون برابرند اما بعضی برابرترند!
    ما که نفهمیدم کجای این نوشته از میر حسین تعریف شده که گفتین کسایی که اونو کافر میدونن نخونن!! کلی بهش تهمت زدی اون وقت میگی بیطرفانه!!
    این نوشته٬ کلمه‌بازی‌ه خوبی بود.
    حیف که مشابه‌ش رو قبلن توی رجانیوز خونده بودم :)
    این حرف شما نشان می دهد که هیچ درکی از جنبش های اجتماعی نداری. جنبش های اجتماعی بدون رهبر پیش می روند. اون مثال پدر و فرزند هم کاملا بی ارتباط و قیاس مع الفارق بود.
    اتفاقا میرحسین موسوی کاملا بر اساس قانون عمل کرد. «بازشماری آرا در 4 استان، تطبیق سریال (شماره مسلسل) شناسنامه‌ها با ته‌برگ تعرفه‌ها، بررسی میزان چاپ تعرفه‌ها و تعرفه‌های موجود و بررسی خطوط نوشته شده روی اوراق تعرفه و اطمینان از اینکه یک‌خط نباشد » چهار خواسته رئیس کمیته صیانت از آرای موسوی بود.
    این خواسته‎ها با تنی چند از اعضای شورای نگهبان مطرح و جهت حل مشکل قول مساعد داده شد.
    حدادعادل و ابوترابی (از اعضای کمیته ویژه) هم موافقت خود را برای پیگیری و انتقال درخواست‎های میرحسین اعلام می‎کنند. ولی آیت‌الله جنتی با بیان این‎ مطلب که بررسی این‎ خواسته‎ها زمان زیادی را می‎طلبد و ضیق وقت اجازه پذیرش و بررسی چنین درخواست‎هایی را نمی‎دهد، مطالبات میرحسین و تیمش را رد می‎کند.
    آخر وقتی ساعت 10شب رای گیری تمام می شود و ساعت 6 صبح این همه رای شمرده می شود، آیا انجام این چند شرط وقت زیادی می گرفت؟!!! آیا همین امر شائبه تقلب را تقویت نمی کند؟!!!
    یه اصلاحیه بزنید بالای متن، چون مطمئنم برای قلب آنان که او را منافق، کافر یا حتی برانداز یا به دنبال براندازی می‌دانند، هیچ چیز اذیت کننده ای نداشت نوشته تون.
    برای اون یکی ها هم باید خودشون جواب بدن.
    به هرحال به نظرم نوشته جای بیشتری برای کار داشت، برای موارد مطرح شده حرف هست اما مجال و حس نه. شرمنده.
    انشاءالله نظرات مابقی دوستان کمک کننده باشه.
    خدا یاری مان کند..
    یا حق!
  • دودینگ‌هاوس
  • من اون تذکر رو همون اول نوشتم. البته همون جا هم نوشتم «ممکن است». گفتم شاید یه جای متن شامل این گزاره بشه، برای همین از اول متن این تذکر رو دادم. این تذکر رو هم برای کنایه یا طعنه به کسی ننوشتم؛ واقعا برای آرامش دوستان نوشتم. اون‌هایی هم که آقای موسوی رو منافق، کافر یا حتی برانداز یا به دنبال براندازی می‌دونن، بعید نیست از هم‌چه نوشته‌ای بدشون بیاد. می‌تونید کامنت‌ها رو همین‌جا یه نگاهی بندازید.
    بازی الفاظ
    دوست گرامی
    در مورد انتخابات اخیر رئیس جمهوری صحبت های فراوانی شده است ִ من فقط خواستم به یک مورد بسیار مشابه با شرایط این انتخابات و انتخاب رئیس جمهوری آمریکا در سال ٢٠٠٠ اشاره کنم :
    در سال ٢٠٠٠ آقای بوش و آقای ال گور کاندیدای رئیس جمهوری آمریکا بودندִ اکثر کسانی که پای صندوقهای رای رفتند به آقای ال گور رای دادند ولی بعلت سیستم پیچیده و منحصر بفرد انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نتیجه انتخابات فقط به نتایج انتخابات در یک فرمانداری کوچک در ایالت فلوریدا وابسته شدִ در آن زمان برادی آقای بوش فرماندار ایالت فلوریدا بود و صحبت از تقلب انتخاباتی در این ایالت و بخصوص در آن فرمانداری کوچک شد که بررسی رای ها بیش از یک ماه به طول انجامید ولی همچنان نتیجه ای حاصل نشدִ ناگهان دولت آمریکا تصمیم گرفت که مسئله ریاست جمهوری را به دیوان عالی کشور ارسال کنندִ که در نتیجه فقط با رای ٩ نفر قاضی دیوان عالی کشور آقای جرج بوش به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد ִ قاضی ای که رای او باعث برنده شده آقای بوش شد کسی بود که توسط پدر جرج بوش بعنوان قاضی برگزیده شده بودִ
    پس در حقیقت یک نفر با رای خود آقای بوش را به ریاست جمهوری آمریکا رساندִ آقای آل گور با اینکه بارها اعلام کرد که در انتخابات تقلب شده است ولی پس از اعلام رسمی نتیجه انتخابات آن را پذیرفت با اینکه حزب دمکرات و کسانی که به آل گور رای داده بودند میدانستند که آقای بوش با تقلب رئیس جمهور شده ولی آنها هم نتایج را قبول کردند ִ آقای آل گور از طرفدارانش نخواست که به خیابانها بیایند و تظاهرات کنندִ در روزنامه ها و مطالبی که منتشر میکردند هیچگاه دولت بوش را کودتاگر نخواندندִ
    همانطور که میدانیم در دور بعدی ریاست جمهوری بازهم آقای بوش برای چهار سال دیگر به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد ִ این در حالی بود که بعلت جنگ عراق و افغانستان و سیاستهای خارجی دولت آمریکا در دروران چهارسال اول ,اکثر تحصیلکرده ها و طرفداران آزادی در داخل آمریکا و در تمام کشورهای اروپایی آقای بوش را بعنوان کسی که صلح و امنیت جهانی را به خطر انداخته است شماتت میکردندִ بیاد بیاوریم راهپیمایی چند صد میلیونی مردم در اکثر کشورهای دنیا برعلیه جنگ عراق قبل از شروع آن که میتوان از آن بعنوان گسترده ترین حرکت مردم جهان نامید و یادمان باشد که فضای مجازی اینترنت هم بسیار گسترده و فعال برعلیه سیاستهای آقای بوش عمل میکردִ
    بنظر من ما باید یاد بگیریم که بازنده معقولی نیز باشیم اگر برنده معقولی هستیمִ
    بعلت طولانی شدن از شما خواهش میکنم اگر مایل هستید این بحث و بحث هایی در مورد موضوعات کلیدی مثل آزادی , فرهنگ , اقتصاد , و سیاست خارجی را ادامه دهیم به من اطلاع دهیدִ
    با احترام
    کامران سپهری
    سلام
    قضیه آقای موسوی مثل اون قصه اون پیغمبر دروغین بود که بعد از یه مدت خواست از اینکه گفته پیغمبره توبه کنه و رفت پیش پیغمبر واقعی زمان خودش و گفت من می خواهم توبه کنم ، اونم گفت خیلی خوبه ، ولی باید این کسانی رو که گمراه کردی ، دوباره به راه برگردانی . خلاصه این هم رفت که به طرفداراش بگه که من واقعا پیغمبر نبودم و اصلا قدرت این کار رو ندارم ، ولی در کمال تعجب دید که اونها اصلا به حرفش توجه نکردند و براحتی اون رو کنار زدند و به سراغ کارهای خودشون رفتند.
    وقتی در زمان انتخابات در این حزب مثلا دموکراتیک ولی در واقع دیکتاتوری مشارکت ، همه گفتند که آقای خاتمی بیاد و نامزد بشه ، دوستان خیلی راحت نظرات رو زیر پا گذاشتند و آقای موسوی رو آوردند.
    و ایشان هم الان کاری کرده که خودش هم نمی دونه واقعا می خواد چی کار کنه ، هدفش چیه ، این جوانها باید چیکار کنند.
    وقتی یک گروهی درون خودشون به رای افراد احترام نمی گذارند بعد انتظار چی دارند؟
    جالبه مردم آمریکا و دولت امریکا هزار کار خوب میکنند ما آنها را مرجع قرار نمیدیم . حالا یک کار کردند که هشت سال همه مردم دنیا ازشون شاکی بودن و چقدر انسانهای بیگناه که بخاطر تقلب این آدم کشته نشدند بعد این اقای سپهری توی همون یک کار بهشون تاسی میکند؟ من چقدر آمریکایی میشناختم که وقتی ایرانیها به تقلب انتخابات اعتراض کردن میگفتند ما باید از شجاعت شما یاد بگیریم که اجازه نمی دهید به این راحتی یک نادان کشورتان را با فریب به گروگان بگیرد و به اسم شما جنایت کند.
  • رضا از شیراز
  • سلام
    لطفا بگید که چرا همیشه مخالفا هستند که باید قانون رو رعایت کنند؟ چرا حکومت هر کار غیرقانونی انجام میده اشکالی نداره؟!! چرا آقای خامنه ای روز بعد از انتخابات میاد تبریک میگه و نتیجه رو تایید میکنه در حالی که شورای نگهبان که وظیفه نظارت رو داره هنوز به شکایات نامزدهای دیگه رسیدگی نکرده بود؟! چرا عضو نهاد نظارتی (شورای نگهبان-الهام) قبل از انتخابات به این شهر و اون شهر میرفت و واسه آقای احمدی نژاد تبلیغ میکرد؟! این بی قانونی نیست ولی اگه موسوی نتیجه رو قبول نداره و خواستار بررسی انتخابات میشه این شد بی قانونی؟...
    در جواب آقای سپهری باید بگم که آقای سپهری ال گور اگه نتیجه رو قبول کرد به این دلیل بود که میدونه تو اون سیستم میتونه مبارزه کنه و امیدوار باشه که دفعه بعد به نتیجه میرسه. میدونه که حزبش کلی روزنامه و تلویزیون و رادیو داره که میتونن از طریق اون با مردم صحبت کنن و رای اونا رو برای دفعه بعد بدست بیارن. ولی موسوی چی داره؟ روزنامه داره؟ تلویزیون داره؟ اجازه بهش میدن بیاد تو سیمای ضرغامی از خودش دفاع کنه؟
    خواهش میکنم قدری هم منصف باشید.
    با سلام
    مشگل اصلاح طلبان نداشتن مرز های روشن با معاندین است و همین طور عدم استفاده از این افراد درفعالیتهای شان است
    و همین طور خیلی قد بازی در میارند زمان امام با امروز فرق می کند فکر می کنند مثل اون زمان است هر کس حرفی زد به اسم ضدیت با امام از صحنه او را خارج کنند در حالی که این موضوع در حال حاضر حد اقل وجود نداشته باشد به پاشنه اقایان نمی چرخد.
    همین طور اینها با ولایت فقیه مثل زمان امام رفتار نمی کنند دور ایشان را خالی کرده اند و تازه انتظار دارند ولی فقیه بیاد با این ها مثل امام رفتار کند
    قانون شکنی اقایان دیگر این قدر اظهر من الشمس است که قابل هیچ کوری نمی تواند آن را نفی کند
    یکی دیگر از مشگلات اینها این است برخی می خواهند انقلاب ثانی راه بیاندازند اما مولفه های آن را ندارند
    مثلا رهبر مناسبی ندارد بهتره آقای خاتمی بره نوفل لوشاتو اونجا مصاحبه کنه
    شاید مردم با امام اشتباه بگیرند و حرفشو گوش کنند !!!!!!!!!!!!هاهاهاهاهاها
    دوست گرامی آقای رضا
    آقای ال گور و حزب دمکرات آمریکا دارای روزنامه و رادیو و تلویزیون است ولی آیا حزب دیگر برای مثال حزب کمونیست در آمریکا میتواند رادیو و تلویزیون و روزنامه داشته باشد ؟ آیا در آمریکا به حزب سومی اجازه فعالیت گسترده و بزرگ و داشتن کاندیدا برای رئیس جمهوری می دهند ؟ دولت آمریکا امنیتی ترین دولت دنیا است ִ این دولت فقط دارای شانزده ارگان و سازمان امنیتی است و چنانچه گروهی بخواهد و یا بتواند از گلیمش پایش را دراز تر کند با تمام توان سرکوبش می کنند ִ از طرف دیگر حزب دموکرات و آقای ال گور هم مانند رقیبشان باور دارند که آمریکا بهترین کشور و دموکرات ترین کشور و آقای دنیا است و باید تمام دنیا فرمانبردار آنها باشند و منافع آنها را تامین کنند ִ
    بهتر است اگر مایل به ادامه گفتگو هستید در باره برنامه ها ی اقتصادی و اجتماعی که آقای موسوی و هوادارانش از آن حمایت میکنند و در صورت پیروزی در انتخابات عرضه می کردند صحبت کنیمִ
    با تشکر
    کامران سپهری
  • رضا از شیراز
  • آقای سپهری عزیز
    اگر به قول شما دولت آمریکا امنیتی ترین دولت دنیاست و تمام مخالفینش را سرکوب میکند! به این معنی نیست که ما اجازه نداریم مخالف حکومت دیکتاتوری اسلامی باشیم! چرا حرفهایتان تناقض دارد اول میگویید ال گور با وجود تقلب نتیجه انتخابات را پذیرفت و موسوی هم باید همین کار را میکرد بعد میگویید دولت امریکا چنین و چنان است و از خودش بدتر تو دنیا نیست! مگر موسوی و هواداران بیشمارش کمونیست هستند و میخواهند حکومت دیکتاتوری راه بیندازند که انها را با حزب کمونیستی که در آمریکا اجازه فعالیت ندارند مقایسه میکنید؟
    حتی اگر امار انتخابات اخیر را درست فرض کنیم حداقل 35درصد مردم ایران با این دولت مخالف هستند آیا در آمریکا هم 35درصد مردم کمونیست هستند که اجازه هیچگونه فعالیتی ندارند؟!!! آیا حق این همه مردمی که به لطف انواع و اقسام وسایل ارتباطی و البته غیرمجاز! زندگی مردمان دیگر این کره خاکی را میبیینند و به حال خود گریه میکنند حتی یک شبکه تلویزیونی نیست؟!! که آنها را احمق فرض نکند و شب و روز با برنامه های بی خاصیت روی اعصابشان راه نرود؟
    و در آخر آیا مشکل مردم ما با حکومت نداشتن حزب است؟؟؟ نه! مردم ما میخواهند دولت ما مانند همان دولت آمریکا که امنیتی ترین دولت دنیاست به آنها اجازه داشتن حریم خصوصی خودشان، اجازه داشتن روزنامه ها و تلویزیونهای مناسب سلیقه خودشان، آزادی مخالفت با سیاستهای دولتشان، دانستن اینکه پول نفت و مالیاتشان در کجا خرج میشود و هرگونه حق و حقوقی که یک انسان امروزی شایسته ان است بدهد همین!
    سلام :)
    مطلب قشنگی بود.
    مشکل اصلی میرحسین، ملعبه واقع شدن او است.
    گاهی اوقات در اوج تنفر، نسبت به او احساس ترحم می کنم و دلم براش میسوزه.
    موفق باشید :)
  • احمد اسدپور
  • سلام، تا زمانی که مسئولین قانون ما شخصی مانند سعید مرتضوی باشد، زهرا کاظمی و جوانانی مثل روح الامین به قتل میرسند ونه فقط کسی پاسخگو نیست بلکه آقا ترقی هم میکند و معاون رئیس جمهور و مسئول مبارزه با مفاسد (قاچاق) هم می شود. خداوندا ما را از دست اینگونه شیاطین محفوظ بدار.
    نمی دانم کی می خواهیم منصف باشیم ... نمی دانم ... لااقل از علی مطهری یاد بگیرید ...
    از همون اول جملات نویسنده فهمیدم که از مخالفان موسوی است پس انچه نوشته مردود است.
    جالبه! اعتراف به اینکه حق از موسوی دریغ شده است.
    علیک سلام
    دوست عزیز
    حساب حسابه کاکا برادر
    آقای احمدی نژاد تو حرم امام و تو مصلی قشون کشی کرده موسوی هم رفقاشو جمع کرده ولی با این تفاوت که اونا چشم دیدن اینارو نداشتند و دست به اسلحه بردند وزدند و کشتند؟حالا کی باید جواب کشته ها رو بده؟
    حالا به جزئیات بیانیه و اینکه میر حسین یا هرکس دیگر ان را صادر کرده کار نداشته باشیم. اما مگر جمهوری اسلامی امال همه مردم ایران نیست. پس نباید جمهوریت نظام را فراموش کنیم.چون بدون حضور جمهوری ,اسلامیت ان هم ضعیف می شود. به امید روزی که همه تحمل یکدیگر را داشته باشیم و در کنار هم حتی با ارای مخالف زندگی کنیم . بدون اینکه همدیگر را حذف کنیم.
  • بزغاله بزبزه قندی
  • باید پذیرفت که اگر فضای نقد و نقادی فراهم نباشد جمعیت منتقدین ممکن است به جرگه ی مخالفین بپیوندند و مخالفین ، معاند شوند.
    هنر دولتمردان در این است که معاندین را به مخالف ، مخالفین را به منتقد و منتقدین را به موافق تبدیل کنند و این مهم جز با افزایش آستانه ی تحمل و صبر و بردباری و نیز آماده بودن برای شنیدن نظر منتقدین و پذیرش نقد های صحیح و اصولی میسر نمی شود.
    حالا شما بگویید کجاست این هنر؟تلوزیون یک طرفه؟ فشار و زور در جامعه؟ سوء استفاده از هر چیز برای حقانیت خود؟ و ....
    جالب این جاست که رییس پلیس قزوین صراحتا اعلام کرده که به سمت اتوموبیل اقای کروبی تیر اندازی نشده در صورتی که عکس ان را تمام مردم دنیا تماشا کردند . نمی دانم حتما قرار است این اقا هم فردا رییس پلیس تهران شود و یا به یک سمت مهم دولتی ارتقا یابد .
    نویسنده محترم لطفا مورد زیر را حتما مد نظر داشته باش:
    دروغ نگو ، در ابتدای متن می گویی مخالفان میر حسین هم نخوانند ، در حالیکه کوچکترین تاییدی (تعریفی)از وی نکردی. اگر می خواهی انتقاد کنی مرد باش و بگو! مثل همان دوستانت که خیلی تهمت های وقیحانه ای را به این راد مرد میزنند ولی ...
    امام خمینی (ره):
    آقای مهندس موسوی این افرادی که از شما انتقاد می کنند ، توان اداره کردن یک نانوایی را هم ندارند (صحیفه نور)
    شما در این نوشته جالب و خواندنی تان به حقایقی راجع به آقای موسوی اشاره دارید، که نمیشود ردشان کرد. فراموش نکنیم آقای مهندس از افراد همین نظام هستند و از بنیاد گذاران این حکومت و این خصیصه‌هایی‌ که شما از ایشان برمیشمرید خاصه آقای مهندس نیست، بلکه ویژی کلّ سران و خود این نظام است.آقای موسوی دعوی افکندن نظام و ارزشهای، که شما سعی‌ در شخصی‌ کردن آن و نسبت دادن آن فقط به آقای مهندس دارید ندارد.برعکس.و از همین جاست که آقای مهندس بد فهمیده میشوند.آقای موسوی از دلسوزان جمهوری اسلامی و از پیشکسوتان آن میباشند. جمهوری اسلامی‌ام مسیری را که از اول طی‌ نموده بر محور انحصار طلبی بوده است. این ویژیگی نظام ضعف اساسی آن و در خود نظام نهادینه شده و مغایرت با اصل جمهوریت و نظارت مردمی دارد و بانی‌ و اساس همه این خود سری‌ها و انحصار طلبی‌ها است، که اخیرا هم در بیانیه رهبر در هشدار به خودسری‌ها آمده است. شاید خواننده این سطور به حق بگوید سرانجام مردم سالاری بنابر مثل‌های غربی آن، حاکمیت اشرفیت مالی‌ است، که خود مستلزم تجدید نظر دوباره است. بد بختی ما ایرانی‌ها اینست، که ما هرگز این مردم سالاری را تجربه نکرده ایم که که روزی شاهد گندیدگی و زوال آن باشیم. ما وقت آنرا در دست دیگران میبینیم که منتهای استفاده از آن را نموده اند و حالا آنها باید بنشینند و بر همان اساس طرحی نو افکنند. این پس تاریخ ما نیست. ما بهتر است به کژی‌ها و کمبود‌های خانه عزیز خود بپردازیم و طبیعی‌ است مردم سالاری هیچ نظام مقدّس و بی‌ عیبی نیست.چنانکه از کلیه امور پیداست آقای موسوی از مشروطه خواهان نظام هستند و منظور‌شان هم از "مشروطه" همان حکم قدمی است که میگوید: ولی فقاهت کند نه استبداد! و ایشان بر این پایه همه اهل نظام را دلسوزانه به اجرای قانون اساسی و توجه به قانون و مجلس و .. دعوت مینامیند.
    مشکل اصلی‌ بیانیه به عقیده من اینها نیست.فراموش نکنیم آقای موسوی اگر مشروطه خواه اند یا هر چیز دیگر از زمانی که وارد انتخابت شده اند تا کنون به عنوان یک کاندید انتخابتی مطرح هستند که بگویم تا مختصرش کرده باشیم، یک کاندید معترض به روند انتخابات.مشکل اصلی‌ بیانیه ۱۷ ایشان این است به جای اینکه بیانیه اعتراضی به انتخابات باشد و خواسته‌های قدیمی‌ را از نو یاد آور شود و خواهان تجدید انتخابات گردد، از پیش شرط‌های برنامه أی یک جریان مشروطه خواهی در نظام جمهوری اسلامی حرکت می‌کند، و این نظر را آلغا می‌کند که تو گویی کاسه أی زیر نیم کسه‌شان بوده است و ایشان حرف‌ها برای گفتن دارند. در یک کلام ایشان پا را فراتر از حیطه یک کاندید معترض نهاده و خود را بر بستر حرکت مردمی به عنوان رهبر جنبش اعتراضی مبدل کرده‌اند. که البته این هم به خاطر دلسوسی‌شان به نظام است؛ که این مقام را پیشه نمود اند البته اگر بخواهیم عاقلانه بیندیشیم و تنگ نظری‌ها را بدور افکنیم به این نظر خواهیم رسید و الا این سیلابی که ایشان از آن یاد میکنند بسی‌ بنیان افکن است و ایشان در پی‌ مهار آن هستند.
    آقای رضا
    با تشکر از اینکه به نوشته های من پاسخ می دهید میخواستم یک کم مسیر سخن را عوض کنم ִ
    میخواهم توجه شما را به این نکته جلب کنم که سیستم آموزشی و اداری کشورهای استعمار شده (بقولی جهان سوم) توسط مشاوران از کشورهای استعمار گر اروپایی (سفید و مسیحی) پایه گذاری شدندִ این مشاوران غم ما را نداشتند و دلشان برای ما نسوخته بود بلکه در پی منافع خود بودند و میخواستند که بدون حضور آشکار در کشور با استفاده از عوامل خود منافع حود را حفظ کنندִ بنا بر این سیستم آموزشی به گونه ای برنامه ریزی شده اند که فارغ التحصیلان ان به سمت غرب تمایل داشته باشند و در نظر آنان غرب و بقولی تمدن غربی ( سفید و مسیحی) بهترین و پیشرفته و انسانی و ازادی است و تمدن وفرهنگ و روش زندگی سنتی ما عقب افتاده و غیر انسانی و بدون آزادی بوده و هست و خواهد بود و ما باید بسیار تلاش کنیم و به پیشنهادات و راهنماییهای غربیان گوش دهیم و عمل کنیم و اگر استعداد و توان ان را داشتیم امیدوارباشیم که در اینده (معمولا" بسیار دور) شاید به تمدن غربی دست یابیمִ
    سیستم اداری نیز به گونه ای طراحی شده که بجز در بخشهایی که به منافع استعمارگران وابسته است ناکارآمد و دردسرساز باشد و هرچه بیشتر مردم را درگیر کند و به انها بقبولاند که انها شایستگی ندارند و بلد نیستند که کارها را اداره کنندִ
    طبیعت دارای تنوع بسیار است و انسانها و جوامع انسانی هم بعنوان بخشی از طبیعت دارای تنوع نژادی ,فرهنگی و اجتماعی است و شاید زیبایی و لطف جهان نیر به همین دلیل است ִ بنابر این در مورد فرهنگ و تمدن و جامعه هیچگونه استانداردی وجود نداشته و نخواهد داشت و بنابر این هیچ مقیاسی برای اندازه گیری و اعلام اینکه جامعه ای پیشرفته یا عقب افتاده , بهتر با بدتر , خوب یا بد است معنی نداردִ
    تکنولوژی , صنعت, ساختمانهای بلند , فروشگاههای زنجیره ای , دانشگاههای معروف , شهر های بزرگ هیچکدام معیار پیشرفت و عقب افتادگی نیستند ִ معیار میزان رضایت مردم از زندگی خود استִ
    اگر توجه کرده باشید اکثریت کسانی که در این اعتراضات شرکت می کنند از طبقه متوسط جامعه شهری و تحصیلکردگان از خود بیگانه هستند که معیارها و دیدگاهشان با بدنه جامعه بسیار متفاوت است ִ
    اتفاقا طرفداران موسوی جمهوریت نظام را برنمی تابند و حضرت آقا پای جمهوریت نظام ایستاد چون رای گیری قانونی بود و تقلب هم نشده بود با هوچی گری و داد و بیداد که نمی شه حق را از آن خود کرد شورای نگهبان وقت داد اقا تمدید کرد انها از روی لجاجت و غرور نخواستند قانونی مشکل را حل کنند چون به قول آقای حجاریان اصلاحات خون می خواست! باید مردم را درگیر می کردند توی خیابانها می آوردند تا نظم حاکم به هم بخورد و حکومتی که بعد از 30 سال برای اولین بار ( به جز زمان رجایی و احمدی نژاد) از دستشان خارج شده را پس می گرفتند( تازه حرف می افتد هر چی بدبختی است حاصل همین 4 سال حکومت غیر خودیشون می کنند)
    سلام - نمیدانم شمردن مواردی که میر حسین( به نظر من) بی قانونی کرد یا بستر آن را فراهم کرد، بعد از این همه شمارش، دوباره لطفی دارد یا نه؟! ولی به تعدادی از اولین هایش اشاره می کنم:
    1 - اعلام برنده شدن قبل از اعلام رسمی نتیجه انتخابات از طرف مراجع رسمی.
    2- عدم پذیرش حق شورای نگهبان در حکمیت (علی رغم پذیرش قبلی آن به هنگام ثبت نام در انتخابات برای کاندیدا توری) و اقدام به ایجاد ساختاری جدید و غیر قانونی به نام کمیته صیانت از آرا(!؟!)
    3 - عدم مراجعه به مصادر قانونی(وزارت کشور و شورای نگهبان) برای رفع شبهة پیش آمده، و اقدام به راه انداختن تظاهرات خیابانی.
    4 - عدم ارائه دلایل (اعلام شماره صندوقهایی که در آن تخلف یا تقلب شده) متقن برای رسیدگی علی رغم اوقاتی که برای این کار اختصاص یافت و از دست رفت.
    5- عدم پذیرش دولت قانونی و ....
    امیدوارم منصف باشیم و حرف حساب را بپذیریم.
    از دریافت نظرات منطقی و دریفت پاسخ خوشحال خواهم شد.کربلایی از تهران
    شمایی که ازمیرحسین داری حمایت میکنی وجمله ی امام روازصحیفه ی نورمیاری که ازایشون حمایت کردند بروسخنان دیگرامام رو هم بخون تابفهمی میرحسین کیه ،تعجب میکنم این هواداراش که گاهی خودشونو وطن دوست میدونن به چه دلیلی هنوزازاین اقای مهندس طرفداری میکنن؟
    رادمرد؟ چقدرخامی که معنی رادمردو نشناختی وبه همچین دروغگوی خیانتکاری این صفت زیبارودادی
  • رضا از شیراز
  • آقای سپهری (کامران)
    1- نمیدونم چرا شما اینقدر علاقه دارید موضوع بحث رو عوض کنید؟!!!
    2- بهتره بدونید که منظور از بدنه یک جامعه، اکثریت اون جامعه است و الان هم طبقه متوسط اکثریت جامعه ایران رو تشکیل میده! و اینکه بخواهید با برچسب غربزدگی اونا رو اقلیتی به حساب بیارید کاملا اشتباه است.
    3- شما که بدبختی مردم ما رو توطئه غربیها میدونید لطفا درباره وضعیت این مملکت قبل از آشنایی با غرب (قبل از صفویه) هم اظهارنظر کنید تا ببینیم اون موقع هم غربیها مسبب مشکلات مردم ما بودند یا ....؟!
    4-سیستم اداری ما رو غربیها پایه گذاری کردند ولی ما به جای اینکه اون رو ارتقا بدیم همچنان از همون سیستم 50 سال قبل استفاده میکنیم و این تقصیر غرب نیست. شما پیکان رو ببینید. آیا پیکان 40 سال قبل که به ایران آورده شد یک ماشین استاندارد اون زمان نبود؟ طبق نظر شما این همه مشکلاتی که پیکان داره تقصیر انگلیسیهاست که 40 سال پیش تکنولوژی مونتاژ و بعد ساختش رو به ما دادن؟!!! در مورد کشورهایی مثل ترکیه، کره، ژاپن، هند و ... دیگه هم بفرمایید تا ببینیم چرا روش اداره به قول شما غربی (به نظر من علمی) همه جا جواب میده فقط به کشور ما که میرسه می لنگه؟!
    5- ضمنا تکنولوژی , صنعت و ...شاید معیار پیشرفت و عقب افتادگی نباشند ولی از نتایج پیشرفت هستند.
    در پایان باید بگم که تا وقتی که ما بخواهیم همه چی رو گردن دشمن (غرب) بندازیم و قبول نکنیم که مشکل بزرگ خودمونیم راه به هیچ جایی نمی بریم.
    دوست گرامی آقای رضا
    ١ـ با تشکر مجدد از اینکه به این گفتگو ادامه می دهیدִ
    ٢ـ اگر اکثریت جامعه ای را طبقه متوسط تشکیل بدهد بر اساس معیار های اقتصادی آن جامعه بعنوان جامعه مطلوب به حساب می آید ִ زیرا نشان دهنده آن است که تقسیم در آمد ها و منابع نسبتا" معتدل است و از فاصله درآمدی نسبتا" کاسته شده است ִ
    ٣ـ شما کشور و جامعه ایران را در زمان صقویه میخواهید با چه جامعه ای مقایسه کنید ؟ با جوامع به اصطلاح غربی ( سفید ـ مسیحی ) در همان زمان یا با کشورهای غربی در حال حاضر ؟ توجه داشته باشید که جوامع غربی در آن زمان در چه شرایطی بوده اند ؟ نکته اساسی اینجا است که همانگونه که در مطلب قبلی گفتم هیچ استانداردی برای پیشرفته یا عقب مانده بودن کشور یا جامعه ای وجود ندارد بجز اینکه مردم در آن جامعه چه میزان از زندگی خود احساس رضایت می کنند ִ
    ٤ـ سیستم اداری و آموزشی آنچنان پایه گذاری شد که تولیدات آن معیوب باشد و همین تولیدات به ادامه کار کرد آن ادامه داد و میدهد بنابر این مشکلات و ایرادات ادامه می یابد و بد تر می شود ִ شما کشورهایی را که مثال زدید تماما" دارای مشکلات اداری , اقتصادی و فرهنگی هستند که چون ما در آن کشورها زندگی نمی کنیم از آن بی خبریم ولی از مشکلات و گرفتاری های کشور و جامعه خود کاملا" باخبر هستیم و بنا به مثل معروف "مرغ هسایه ,غاز است " نگاه می کنیم ִ
    برای مثال به کشور مکزیک نگاه کنید این کشور همسایه آمریکا است و مسیحی است ( ولی سفید پوست نیستند) و دولتهای آن همواره مطیع و گوش به فرمان آمریکا بوده اند ִ شرکتهای آمریکایی در آنجا سرمایه گذاری کرده اند و مراکز توریستی کشور مکزیک از توریستهای اروپایی و آمریکایی همیشه پر است ִ کشور مکزیک بسیار وسیع است و دارای منابع مختلف از جمله نفت است ִ آیا مردم کشور مکزیک در رفاه و حوشبختی زندگی می کنند ؟
    روش اداری غربیها تنها جاهایی که جواب میدهد خود کشورهای غربی ( استعمارگران سفید پوست مسیحی)
    است ִ زیرا این روش بر این پایه درست شده است که منابع غارت شده از کشورهای مستعمره به داخل آن سرازیر گردد و منابع داخلی نیز در داخل باقی بماند ִ نکته اینجا است ִ شما اگر خانه و زندگی یک مالک ( فئودال یا سرمایه دار) را با خانه و زندگی یک رعیت یا کارگر مقایسه کنید آیا علت تفاوت آن را بی عرضه بودن و بی استعدادی و بی فرهنگی ارگران و رعیت ها میدانید ؟
    ٥ـ من هیچگاه ادعا نکرده که ما بعنوان یک جامعه هیچ مشکل و نارسایی نداریم و فقط صحبت من این است که ما باید معیاری که بومی و محلی و متناسب و منتج از فرهنگ و منابع و موقعیت اجتماعی خودمان است را برای بررسی و سنجش جامعه درست کرده و استفاده کنیم ִ هیچ جای دنیا بهشت یا جهنم نیست ִ اولین قدم در این راه نیز بازیابی اعتماد به نفس است ִ زیرا تا زمانی که با معیارهایی که غربیها به ما یاد داده اند بخواهیم به دنیا نگاه کنیم هر روز بیشتر اعتماد به نفس خود را از دست میدهیم و به همان نتیجه ای میرسیم که شما رسیده اید , که ما بعنوان یک جامعه , بی عرضه , خنگ و بی استعداد هستیم تا جائیکه مانند کودکان اگر چیزی هم در اختیار ما قرار دهند آن را خراب می کنیم ִ
    با احترام
    کامران سپهری
    دولت لبنان فعلی که یک دولت لائیک جه در مجلس وچه در دولت است (اکثریت)
    پذیرش پست های دولتی را برای وزراء پذیرفته و حتی اجازه حمل اسلحه به حذب الله داده چطور ما می توانیم در ایران دم از حکومت اسلامی بزنیم وحتی اجازه اعتراض
    به مخالفان خود که حتی شیعه هستندنمی دهیم چه برسد به اینکه کومونیست سنی ویا سایر ادیان باشند اجازه فعالیت سیاسی داشته باشند وهر روز شاهد هذف
    پست ویا روزنامه مخلفین بدون دادگاه مطبوعات باشیم
    و درون آن فقط تک صدائی خوشایند باشد
    واقعا ماخیلی از مرحله و حقانیت پرتیم چه برسد به حکومت اسلامی ویا حکومتمردمی
    میرحسین برای ملتی که چندین سال در فقر و تنگدستی و فشار و توهین زندگی می کنند (البته نه آقایانی که خود را از بدو انقلاب برتر می دانستند و حتی نماینده خداوند بر روی زمین می دانند) بهانه است .
    پیش به سوی آزادی ...
    آقایان با سلام اگر واقعا دین دارید در مورد این فرمایش امام راحل هم توضیح بفرمائید که نسیت به رئیس جمهور وقت فرمودند
    آقای رئیس جمهور هم برای ما اسلام شناس شده است
    و دیگر در مورد تفسیر ولایت فقیه آیت اله خامنه ای در مورد اصل ولایت فقیه و جوابی که امام به ایشان دادند
    من هنوز با فرض نوشته ی شما مشکل دارم. این که موسوی به نتیجه ی انتخابات معترضه، دلیل بر قانون شکنیه؟ یا این که مردم رو به اعتراض تشویق می کنه؟ لطفا به من بگید که با کدام بند و ماده ی قانونی این کار تعارض داره؟
    تفسیر قانون یه چیزه و متن قانون یه چیز دیگه
  • احمد هاشمی
  • من خودم طرفدار جدی تفکرات جبهه ی اصلاحات و به ویژه در راس آنها جناب آقای خاتمی هستم . ضمن احترام به نظرات مخالف و تایید غاطبه ی نظرات تایید کننده ی
    آقای موسوی, می خواستم به چند نکته مهم اشاره کنم. ببینید دوستان عزیز , بزرگترین مشکل جامعه ی ما نداشتن شم سیاسیست. متاسفانه دو چیز بسیار بسیار بسیار حیاتی همواره باعث و بانی این بدبختی بوده اند .در وهله اول تبلیغات و در وهله بعدی سوءاستفاده از عقاید دینی مردم , درمورد عقاید دینی مردم باید بگم که نظام ما بهتر از هرکسی می دونه که برای حفظ خودش باید به نحو احسن و به هرترتیبی که شده ارتباطی به وجود بیاره بین شخصیت ها و وقایع صدر اسلام و شخصیت ها و وقایع کنونی , مثلا میاد قبل از هرچیزی تعصبات شدید دینی رو در جامعه اشاعه میده و حتی در بسیاری از اوقات برای شدت بخشیدن به این موضوع متوسل به اغراق ودروغ هم میشه , آخر سرهم میاد می گه فلانی جانشین پیامبر و هرکی ازش رو برگردونه عین اینکه از امام حسین رو برگردونده . مثلا تو ماجرای روز عاشورا تو شبکه خبر صحنه ی سوت و کف مردم رو تو تهران انداخته بود رو صحنه سکانس حمله به خیمه امام حسین تو سریال مختارنامه , درحالی که تو همین مساله اگه یه مقدار خیلی کم شم سیاسی داشته باشیم همه چیز واضحه , آیا هرکسی که میگه من پیرو امام حسینم , پیرو امام حسینه ؟ آیا اگه هر کسی یه پرچم سیاه دستش بگیره پیرو امام حسینه ؟ آیا اگه من نوعی از این طرف به خاطر عقایدم آدم بکشم و از اون طرف لباس سیاه بپوشم می تونم ادعای پیروی از امام حسین رو داشته باشم ؟ . انسانها با اون حرفایی که می زنند شناخته نمی شند بلکه با اون کارهایی که می کنند شناخته می شند . این یه اصل کاملا عقلایی است که پرچمی که دست یه متحجر آدم کشه پرچم شیطانه و نه پرچم امام حسین حالا می خواد سیاه باشه می خواد سفید و یا هر رنگ دیگه , این انسانه که به پرچم شرافت می ده و نه پرچم . بنابراین می تونیم بگیم ماجرای روز عاشورا در حقیقت 180 درجه با اونچه که گفته شده منافات داره . من فی البداحه می تونم بیش از هزار آموزه از قرآن و پیامبر و امام حسین رو بگم که هیچگونه سنخیت با اون کارایی که این نظام و طرفدارانش مرتکب می شن نداره , بنابراین بذارید خیالتون رو راحت کنم ,دغدغه این نظام نه قرآن و نه امام حسینه بلکه اساس وبنیاد این نظام تعصب های کورکورانه هستش که من رو بیاد این آیه ی قرآن می نداذه : ان شر الدواب عندالله صم بکم عمی الذین لا یعقلون . همین هایی که به این شکل سنگ قرآن وامام حسین رو به سینه میزنند نمی دونن که اگه تو یه جامعه کمونیست به دنیا میومدند به همون اندازه الان به مکتب کارل مارکس تعصب داشتن , اگه توی جامعه لائیک به دنیا می اومدند الان بجای اینکه جان برکف آقا باشند جان برکف آتاتورک بودند , چرا ؟ چون اساس اعتقاداتشون استدلال و عقلانیت وزحمت نبوده بلکه یکسری حرفایی که از پدر مادرشون شنیدن وتاپایان عمر اون رو با خودشون یدک می کشند. به قول استاد عزیز دکتر حسین الهی قمشه ای : این دین مال خودتون نیست بلکه مال پدر و مادرتونه , برید خودتون ایمان پیدا کنید . من وقت ندارم , وگرنه حرفهای زیادی هستش که مثل بغض گلوم رو گرفته , فقط ختم کنم به این که اسلام دین خوبی هاست ونه دین خشونت , دین عقلایی است که فطرت هر انسانی با هر دین ومسلکی اون رو تایید می کنه , به قول دکتر الهی قمشه ای اسلام تو سه تا کلمه خلاصه می شه : زیبایی , دانایی , نیکویی. کدوم یک از این سه تا تو جامعه ی ما ترویج میشه ؟ بذارید درخصوص اولی یه کم حرف بزنیم , به محض اینکه انقلاب شد چادر سیاه به شکل عجیبی رواج پیدا کرد , آیا این که عده ای به شکلی خودشون رو بپوشونن که فقط چشماشون دیده بشه و آدم رو به وحشت بندازند کجای اسلام هست ؟ آیا تا به حال هیچ میدونستید که تو نص صریح آیه قرآن هستش که برای خانم بالای 50 سال اصلا حجابی نیست ؟ آیا تابه حال حتی از یکدوم از مبلغین ما این موضوع رو شنیدید ؟ می دانید چرا نشنیده اید ؟ چون همونطور که گفتم معیار ذستگاه حوزه و روحانیت در نظام ما قران نیست بلکه تعصبات شخصی , من دشمنیم با حوزه نیست . پدرمن خودش یه روحانیه , مشکل من با اون کسانی است که تمام مقدسات مردم رو دستاویزی برای رسیدن به منافع سیاسیشون کردن اما این وعده ی خداوند متعال که : ومکرو ومکرالله والله خیر الماکرین و شما دوستان آزاداندیشم این رو بدونید که وعده ی خداوند متعال نزدیکه : وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون . در دنیای کنونی تفکر امثال جناب آقای خاتمی است که به درد می خورد , شما هیچ وقت گفتگوی تمدنهای ایشون رو دست کم نگیرید که نه تنها دنیایی از استدلال و عقلانیت پشتش هست بلکه به بهترین شکل برآورده گر خواست خداوند متعال در قرآن کریم هست(آیه 64 سوره آل عمران). ودر پایان می خوام نتیجه گیری کنم که تنها اگر ما درک درستی از دین داشته باشیم می توانیم از بدبختی های این عالم خلاص بشیم .بهترین راه حلی که برای بالا بردن فهم دینی به شما پیشنهاد می دم سخنرانیهای دکتر حسین الهی قمشه ای است که دریایی از حکمت عرفان هست . پیروز و سربلند باشید .
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی