شاید
سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۸۹، ۱۰:۴۳ ب.ظ
شاید اگر میرفتم جلوتر از دو سه نفری که زودتر از من آمده بودند، زودتر به وصال تاکسی میرسیدم. شاید زودتر به خانه میرسیدم. آن هم در آن گرمای سوزندهٔ یک ماه پیش.
با آن خستگی و بیخوابی و تن عرق کردهٔ بعد از امتحان، شاید زودتر به خانه میرسیدم اگر دست میتکاندم برای ماشینها، و با زبان دست و چهره ازشان میخواستم که سوارم کنند. و منتظر نمیماندم که خودشان چراغی بزنند و سرعتی کم کنند و بعد من دستی تکان بدهم و بگویم مستقیم یا «فاطمی» مثلا.
زیر آن آفتاب بیرحم، و در آن خیابان حاشیهای دور افتاده و کمگذر، شاید زودتر به خانه میرسیدم حتی اگر وقت گفتن مقصد، چهرهام را کمی خواهشآلودهتر میکردم و یا به همین یک خیابان بالاتر قانع میشدم.
همان جا البته بودند چند نفری که -شاید- زودتر به خانه رسیدند با همین روشها.
با آن خستگی و بیخوابی و تن عرق کردهٔ بعد از امتحان، شاید زودتر به خانه میرسیدم اگر دست میتکاندم برای ماشینها، و با زبان دست و چهره ازشان میخواستم که سوارم کنند. و منتظر نمیماندم که خودشان چراغی بزنند و سرعتی کم کنند و بعد من دستی تکان بدهم و بگویم مستقیم یا «فاطمی» مثلا.
زیر آن آفتاب بیرحم، و در آن خیابان حاشیهای دور افتاده و کمگذر، شاید زودتر به خانه میرسیدم حتی اگر وقت گفتن مقصد، چهرهام را کمی خواهشآلودهتر میکردم و یا به همین یک خیابان بالاتر قانع میشدم.
همان جا البته بودند چند نفری که -شاید- زودتر به خانه رسیدند با همین روشها.
- ۸۹/۰۵/۱۲