آیا این همیشه بد است آقای لاریجانی؟
محمود احمدینژاد در مراسم روز خبرنگار گفته بود: «فردی در مقاله خود بدون نام بردن از کسی مطلبی را درباره یک شبوه نادرست نوشته است اما میگویند چون به فلان آقا خورده است باید پیگیری شود. بالاخره مقاله مینویسند که به فلان آقا بربخورد، دردش بیاید و خود را اصلاح کند.»
و آیتالله صادق لاریجانی در واکنش به این سخنان گفته: «اولاً توقع ما از رئیس جمهور این است که ادبیاتش متین و فاخر و با تعابیر جا افتاده و البته صحیح و منصفانه باشد. من از باب یک شهروند عادی این مملکت چنین توقع حقی را از ایشان دارم. این چه ادبیاتی است که مثلاً خورد که خورد بگذار بخورد تا دردش بیاید.»
دربارهٔ این دو گفته، دو نکته میتوان گفت. نکتهٔ اول اینکه آیا رییس جمهور به لوازم اطلاق سخنانشان بر هر مصداق خارجیای پایبند است یا تنها کسی مانند محمدجعفر بهداد میتواند از اینگونه حمایتهای رییس جمهور برخوردار شود؟ این سوال البته موضوع این نوشته نیست.
نکتهٔ دوم که انگیزهٔ اصلی این نوشته است، اینکه آیا شخص ریاست دستگاه قضایی همیشه و در همهٔ موضوعات از رییس جمهور انتظار «ادبیات متین، فاخر، و با تعابیر جا افتاده و البته صحیح و منصفانه» دارد، یا حالا که کار به انتقاد از دستگاه تحت مسئولیت ایشان رسیده، مسئله اهمیت یافته است؟
پیش از این در «اعتراض وارد نیست»، نوشتهای در همین باره نوشته بودم. البته نمیتوان از رییس دستگاه قضا انتظار داشت در برابر انتقادهای وارد شده به دستگاهاش، ساکت بنشیند، اما شایسته بود به عنوان شخص رییس قوهٔ قضاییه سخن بگوید نه «از باب یک شهروند عادی این مملکت».
کاش «چنین توقع حقی» را ایشان دستکم یک بار پیش از این از شخص ریاست جمهور و در موضوعی دیگر از ایشان ابراز کرده بودند تا به راحتی باور میکردیم آنچه برای آیتالله لاریجانی مهم است، خود «ادبیات متین و فاخر»، «تعابیر جا افتاده»، «و البته صحیح و منصفانه» است، و نه همهٔ اینها در صورتی که ربطی به دستگاه قضایی داشته باشد.
آیا «خورد که خورد بگذار بخورد تا دردش بیاید» همیشه بد است؟ یا چون در ارتباط با قوهٔ قضاییه گفته شده «چنین توقع حقی» ایجاد کرده است؟