سلام

آخرین مطالب

پول خرد ندارما

دوشنبه, ۳ آبان ۱۳۸۹، ۱۰:۵۶ ب.ظ

من خسته بودم. از آن خسته‌هایی که حتی حرف هم نمی‌خواهم بزنم. از آن خسته‌هایی که بعد از کارم در اتاق ساکت و خسته می‌نشینم و هی اسکرول می‌کنم و ساعت‌ها می‌گذرند و من همان جا نشسته‌ام.

خسته بودم. همهٔ دارایی جیبم یک دو هزار تومانی بود. باید می‌رفتم خانه. رسیدم سر خیابان و خواستم سوار تاکسی بشوم.

یکی از زشت‌ترین کابوس‌هایم این است که سوار تاکسی بشوم و بگویم آقا من دو هزار تومانی دارم و آقای راننده هم بدخلق بشود. کابوس‌تر اینکه فکر کند منتظری بگوید حالا که پول خرد نداری نمی‌خواد بدی اصلا. کابوس‌تر اینکه جوری وانمود کند که انگار پول خرد داری و از عمد می‌گویی نداری.

کل خیابان را پیاده برگشتم خانه. حوصلهٔ حتی یک متر قدم زدن هم نداشتم. اما ندیدن آن نگاه احتمالی آقای راننده ارزشش را نداشت.

دوشنبه سوم آبان 89

  • حسن اجرایی

نظرات (۳)

عرض شود که:
1-هی اسکرول میکنم یعنی چی؟
2- توی تهران -شاید به دلیل بالا بودن کرایه ها- گاهاً 5 تومنی هم که به راننده بدی غر نمیزنه!حتی شده به این اتوبوس ها که کرایه ش 100 تومن ه ، 2 تومن دادم!خب به من چه دیگه کسی توی جیبش خورد پیدا نمیشه که،مگه نه؟
3-اون پستت که د رمورد "یوغور باش" نوشته بودی،دقیقاً میخواستم کامنت "محبوبه" رو برات بذارم!عجب دنیایه ها!
همین!
عرض شود که :D
یک. هی اسکرول می‌کنم شاید کنایه از گودرخوانی باشه، شایدم کنایه از کار الکی و پرسهٔ بی‌فایده.
دو. بابا تهرانم دیدیم دیگه. توی مسیر 250 تومنی به یارو هزاری می‌دم غر می‌زنه. شاید به خانوما غر نمی‌زنن پس!
سه. به قول طاهرهٔ به همین سادگی، «آدمای قدیمی، زندگیای قدیمی».
  • یعنی تا این حد « دل‌نها
  • [...] یادم رفت بگویم که این نوشته به شدت مرتبط است با این یکی. [...]
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی