دومشخص به مثابه اولشخص
جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۸۹، ۰۷:۴۱ ب.ظ
از آن توهمهایی است که بالاخره یک روز ویران میشود. از آن توهمهایی که هیچگاه به ثریا نمیرسد. از آنها که لرزش پیش از ویرانی را از همان اول هم نشان میدهند.
توهم کردهای پیش چشمش نقش و نگاری داری، کسی هستی، چیزی هستی، اما نیستی. نیستی و گمان میکنی هستی و او هم شاید نمیخواهد به روی خودش بیاورد. اما مگر چقدر میشود کسی را تاب آورد که چیزی نیست اما فکر میکند هست؟
بیچاره او که فکر میکنی پیش چشمش عددی هستی و نیستی. ببین چقدر باید زجر بکشد و حوصله کند و دم بر نیاورد و تحمل کند تا بتواند بهت بفهماند از این خبرها هم نیست و برو خدا روزیات را جای دیگری بدهد و غیره.
جمعه چهارده آبان 89
- ۸۹/۰۸/۱۴
کاشکی همیشه پیشش بودم
کاش