چند کلمه از کتاب
نوع بشر از طریق دست به دست شدن قدرت و افتادن قدرت به دست آدمهای بیقدرت سابق نجات نخواهد یافت، زیرا درست در همان روزی که قدرت به دست آنها میافتد معصومیتشان از بین میرود. درست از همان لحظه، آنها هم به این وحشت میافتند که مبادا قدرت استحکام پیدانکردهشان از دست برود، رؤیاها و نقشههای تحقق نیافتهشان نقش بر آب شود، و در نتیجه دستانشان را به خون میآلایند و تخم وحشت میپراکنند، و سرانجام از این بادی که میکارند همان توفان را میدروند.
آنها نمیتوانند از این وحشت بگریزند. آنها در وحشت انتقام خواهند زیست، از وحشت از آنکه دوباره به همان گذشتهشان پرتاب شوند، و از کارهایی که خودشان کردهاند به وحشت خواهند افتاد.
قدرت ترکیب شده با وحشت منجر به جنون میشود. قدرتِ آن بیقدرتهای سابق غالبا سبعانهتر از قدرت آنهایی است که از قدرت ساقط شدهاند، چون اگر چه اینان اکنون زمام حکومت را به دست گرفتهاند، باز همچنان ترس و وحشت در دلشان لانه دارد.
روح پراگ. صفحهٔ 124.
چند سطری از خوابگرد بخوانید دربارهٔ «روح پراگ».
جمعه 3 دی 89
- ۸۹/۱۰/۰۳