گریهٔ روز اول
شنبه, ۴ دی ۱۳۸۹، ۰۱:۴۴ ب.ظ
اولین بار آنقدر تعجبآور و تکاندهنده بود برایم که نمیدانستم شوخی است یا جدی. بعد که مطمئن شدم جدی است، گفتم لابد این یکی استثناست و همه که نمیشه اینجوری باشن آخه. اما بعد دیدم نه از این خبرا هم نیست، انگار فقط من و همکلاسیهام بودیم که وقتی رفتیم روی نیمکتهای کلاس اول نشستیم، گریهزاری راه ننداختیم و مامانامون پشت در کلاس منتظرمون نبودن.
حالا واقعا همه گریهٔ روز اول مدرسه را تجربه کردهاند؟ یعنی اگر من بگویم در تمام طول تحصیل همچه چیزی نشنیده بودم و همین چند سال اخیر آنهم با خواندن وبلاگها از این قضیه باخبر شدهام که بچهها وقتی میرفتهاند کلاس اول گریهزاری راه میانداختهاند خیلی عجیب است؟ بعد انگار باید به حافظهام شک کنم حتی. بعد احیانا جرم نیست گریه نکردن در روز اول مدرسه؟ :D
شنبه 4 آذر 89
- ۸۹/۱۰/۰۴
یکی کز می کنه پشت مادرش و نمی ذاره کسی بهش دست بزنه؛ عین دختر دوستم!
یکی هم از شدت ناراحتی و هولش، میشنه نیمکت آخر و بدون اینکه خودش هم بخواد، شلوارش رو خیس می کنه؛ عین همکلاسی کلاس اولم که من بدبخت کنارش نشسته بودم و داشتم از بوی بد شلوارش خفه می شدم!