سلام

آخرین مطالب

ور ایز مای گوگل ریدر

شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۰، ۱۲:۲۷ ق.ظ
همیشه همینه. نمی‌دونی چی شد. نمی‌دونی یهو چی شد. نمی‌دونی یهو از کجا شروع شد. از کجا یهو همه چی بد شد. همه چی شد یه چیزی غیر از اون چیزی که از اول بوده. یه چیزی که دیگه نمی‌خوای. که دیگه بهت حس نمی‌ده. بهت انرژی نمی‌ده. وادارت نمی‌کنه به جلو رفتن. به رفتن.
نمی‌دونم چی به سر گودرم اومده. هر چی حذف و اضافه می‌کنم، هر چی مثلا دست به سر و روش می‌کشم، هر چی می‌خوام اونی بشه که دلمُ ببره، نمی‌شه. نمی‌شه که نمی‌شه. خب مهمه برام. مگه آدم چند تا رفیق خوب و همیشگی مثل گودر داره؟ که همیشه بتونه باهاش باشه و همیشه دم دست باشه.
شاید یه روز صبح پاشم هر چی توشه بریزم دور و بگم از نو. شاید اونجوری بهتر باشه. اینجوری که نمیشه من هی بیام بشینم و بخونم و صفر کنم، بعد نه حالم خوب بشه و نه هیچی. نمیشه که. یه روز صبح.
  • حسن اجرایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی