رویارویی نابرابر با یک بیانِ دو منتقد
شرکت سایپا نام یکی از محصولاتاش را گذاشته «مینیاتور». فکر کنید من در نامهای به شرکت سایپا یا روابط عمومی شرکت سایپا یا کمیتهی نامگذاری محصولات این شرکت، در اعتراض به انتخاب نام «مینیاتور» برای محصولای ایرانی، اینگونه نوشتهام: «این کلمه در زبان فرانسوی هم استفاده میشود. کلماتی هم وجود دارد که مال ماست اما آنقدر آنجا استفاده شده که دیگر خارجی محسوب میشود. حالا چرا مینیاتور؟ یک اسم دیگر انتخاب کنید که حرف و حدیث نداشته باشد.»

پس از رونمایی این محصول تازهی ایرانی البته بسیاری در رسانهها با استدلالهای گوناگون و ادبیات مختلف به این نام اعتراض کردند. یکی از آنها را اینجا میتوانید ببینید و اگر کار مهمتری ندارید بخوانید! انتقادها به «مینیاتور» هیچ فایدهای نداشت. اما پس از حضور آیتالله خامنهای در «نمایشگاه پیشرفتهای صنعت خودروسازی ملی»، برخی خبرگزاریها و سایتهای خبری تیتر زدند: «دستور رهبری برای تعویض نام مینیاتور». در بند پیش از آخر این خبر میتوانید شرح پیشآمد آن روز را بخوانید.
البته خردهای به توصیهی رهبر انقلاب وارد نیست؛ چرا که کار درست از هر کسی پسندیده است. اما مسئله آنجاست که چرا و به پشتیبانی کدام اصل و قاعده، این توصیه تنها و تنها اگر از زبان شخصی مانند رهبر انقلاب یا مسئولان درجه یک بیان شود شنیدنی است؟ و چرا معجزهی کلمات آنچنان است که -شک نکن- اگر 500 نفر از صاحبنظران این مسئله با استدلال روشن خواستار تغییر نام «مینیاتور» میشدند، هیچ کسی توجهای نمیکرد اما همان چند جمله کافی بود تا در مدت کوتاهی کمیتهی ویژه برای تغییر نام تشکیل شود و حتی وعده بدهند که نام جدید تا اردیبهشت قطعی میشود.
- ۶ نظر
- ۱۹ فروردين ۸۹ ، ۰۱:۰۸