سلام

آخرین مطالب

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۰ ثبت شده است

تابلو

دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۰، ۱۰:۱۰ ب.ظ
تفاوت ما با اونا اینه که اونا توی کتابخونه‌شون یه قفسه دارن که بالاش نوشته «چرندیات»، اما ما چرندیات‌مونُ چپوندیم توی قفسه‌ای که بالاش نوشته «بهترین‌ها».
  • حسن اجرایی

پاییز بی‌پاییز

پنجشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۰، ۰۹:۰۶ ب.ظ
ابرها اشک‌هایشان را از یاد برده‌اند
پاییز است
هوا سرد نیست
این پاییز
بوی نم را گم کرده
بوی یک بغض طولانی
شب زودتر می‌رسد
روز زودتر می‌خوابد
خورشید نیست و ماه بیشتر است و پاییز است
هوا سرد نیست اما
من دلم بیشتر می‌گیرد این روزها
مریم، خواهرم.
  • حسن اجرایی

ناخوداگاه توده‌ای ما

جمعه, ۲۰ آبان ۱۳۹۰، ۰۸:۰۴ ب.ظ
حزب توده در بت‌سازی نهاد دولت در تاریخ معاصر ایران نقش مهمی داشت. گرچه هیچ‌گاه به قدرت و دولت نرسید و دولت نساخت اما ذهنیت ایرانیان از اقتدار نهاد دولت، محصول دو نیروی متضاد است؛ اول سلطنت فاشیستی رضاشاه پهلوی و دوم، حزب کمونیست توده. هر دو، دولت را غول افسانه‌ای مقتدری فرض کردند که به نمایندگی از جامعه، حلال مشکلات است و باید به اقتدار و اختیار آن افزود. این دو نیروی متضاد، یکی آلمان نازی و دیگری اتحاد شوروی سوسیالیستی را دولت عالی و ایده‌آل فرض می‌کردند.
اگر امروزه مردم نهاد دولت را سرپرست خود می‌دانند، اگر معتقدند آب و نان آنان در ید باکفایت دولت است. اگر احزاب همه تلاش‌شان این است که ماشین دولت را به دست آورند و دولت خوب را جایگزین دولت بد کنند، اگر مفهوم دولت خوب هرگز روشن نیست، اما ملت را شیفته خود ساخته است، اینها همه مرده‌ریگ سلطنت پهلوی و حزب توده است که حتی پس از انقلاب اسلامی در میان روشن‌فکران مسلمان و گاه طلبه‌های انقلابی نفوذ کرد و معجون سوسیالیسم اسلامی را ساخت. سوسیالیسم اسلامی پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ به گفتمان اصلی حاکمیت تبدیل شد و در برابر انسان‌گرایی و فردگرایی فقه سنتی قرار گرفت.
روشن‌فکران چپ، تئوری‌های لازم برای منکوب ساختن فقه سنتی را در اختیار دولت‌مردان وقت در دهه ۶۰ قرار دادند و آنان را به سوسیالیسم مجهز کردند. دولت به نهاد مقتدر و غالب بر همه نهادهای مدنی تبدیل شد و قدرت برنامه‌ریزی برای تعیین جزئیات زندگی فردی و مدنی شهروندان را پیدا کرد. دخالت اقتصادی دولت به دخالت‌های فرهنگی و سیاسی منتهی شد و پسر خوب ملت، در مقام پدر ملت قرار گرفت، چون سرپرستی خانواده به او سپرده شد.
آنچه خواندید، بخش کوتاهی از سرمقاله مهرنامه آبان ۹۰ بود که به قلم محمد قوچانی نوشته شده و بسیار خواندنی و درس‌آموز است. مهرنامه شانزدهم اگر تنها با همین یک نوشته منتشر می‌شد، ارزش ۶ هزار تومان خالی شدن جیب داشت. :)
  • حسن اجرایی

بی‌فرجام‌خواهی

سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۰، ۰۲:۱۲ ب.ظ
کلمه‌های بی‌کاربرد و محال را
باید کشت
اعدام به وحشی‌ترین شکل
اولینش «جبران»
  • حسن اجرایی

فراموش می‌شود

يكشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۰، ۰۲:۱۵ ق.ظ
سوار تاکسی می‌شوم. به وسط صفاییه که می‌رسیم تراکم ماشین‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود. همه می‌خواهند هر طور شده راهی برای پرواز پیدا کنند انگار. راننده غر می‌زند. مثل همیشه همه تحلیل می‌کنند. یکی حرف از تنگی خیابان می‌زند و دیگری از مغازه‌های اجاره‌ای حرم و هر کسی یک طرف میت بیچاره را می‌گیرد و تشییع جنازه با عزت و احترام انجام می‌شود. فحش و بدگویی هم که چاشنی صحبت‌ها می‌شود. من هم اگر حوصله داشته باشم مزه‌ای می‌پرانم.
نطق‌های پیش از دستور همین‌طور ادامه دارد. به میدان می‌رسیم و بادکنک ماشین‌های متراکم می‌ترکد. نطق‌ها هم بی‌اختیار و یکباره فروکش می‌کند و همه می‌روند سراغ میت بعدی. آدم‌هایی که تا همین یک دقیقه پیش، بر جنازه میت محترم چنان آه و زاری و ناله و شیون می‌کردند که انگار جهان تا انتهایش همچه تشییع جنازه‌ای به خود نخواهد دید، اینک سراغ مرده‌ای دیگر رفته‌اند و هر کدام یک جای تابوت را گرفته‌اند و داغدارند دوباره.
  • حسن اجرایی

البته تو استثنایی :دی

يكشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۰، ۰۷:۳۵ ب.ظ
سردبیرا عاشقن
مث مجنون مث لیلا
اونقدر میان و میرن تا قبول کنی بنویسی
بعد که قبول کردی
اونقدر میان و میرن تا بنویسی
وقتی نوشتی
پایان عشق
  • حسن اجرایی