سلام

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «seyed hasan khomeini» ثبت شده است

امام خمینی؛ ولی فقیه یا کاریزما؟

دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ۱۲:۵۹ ق.ظ

نامه‌ی حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی به سیدعزت‌الله ضرغامی رییس سازمان صداوسیما، بهانه‌ی خوبی است برای بیان سه نکته. نامه را اگر ندیده‌اید یا نمی‌دانید داستان‌اش چیست، اینجا می‌توانید بخوانید.

1- آنچه امروز مورد اعتراض سیدحسن خمینی است، رفتاری نیست که این روزها بروز کرده باشد و تنها مختص این روزها و رخ‌دادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد 88 باشد. و به علاوه رفتاری هم نیست که تنها در یک جا و یک حزب و یک قبیله جریان داشته باشد. استفاده‌ی ابزاری از امام خمینی برای رسیدن به قدرت و ماندن در آن را می‌توان در رفتارهای همیشگی -تقریبا- همه‌ی گروه‌ها و قبایل سیاسی یافت.

رفتار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز، غیر از این نبوده است تا امروز؛ چرا که حضور امام خمینی، سخنان امام، و آرمان‌ها و راهبردهای او تنها در حد مبتذل‌ترین و بی‌مصرف‌ترین و کلیشه‌ای‌ترین روش‌ها و برنامه‌ها و مناسبت‌ها مانده و هیچ‌گاه امام خمینی آنگونه که بوده و آنگونه که شایسته‌ی شناختن بوده نشان داده نشده.

با اطمینان می‌توان گفت هم جناح راست و هم جناح چپ، به رغم ادعاهای‌شان که گاه کمرنگ و گاه پررنگ، امام را تقدیس می‌کنند، هیچ‌گاه نخواسته‌اند امام خمینی را آنگونه که بوده بپذیرند. و از آن رو که جسارت و شجاعت نقد امام یا نقد شیوه‌ی حکومت‌داری‌اش را هم نداشته‌اند، همیشه تلاش کرده‌اند او را تفسیر به رای کنند و آنچه از او نمایش بدهند که موجب جلو افتادن و پیشرفت خودشان می‌شود.

و این سخیف‌ترین شیوه‌ی چنگ انداختن بر وجود شخصیتی است که بی‌شک در جامعیت شخصیتی، و در بیدارسازی مردم، و زنده کردن اسلام، در قرن‌های اخیر بی‌مانند است. این رفتار نهادهای فرهنگی از جمله صداوسیما، و همچنین جناح‌ها و احزاب و گروه‌های سیاسی مختلف اوج نفاق و دورویی است؛ که از یک‌سو وانمود می‌کنند به الف تا یای سخنان و رفتارها و حتی سکوت‌های امام خمینی اقتدای بی چون و چرا کرده‌اند و از سویی بی‌پروا هر گفته و نگفته‌ای از امام را تفسیر به رای و تفسیر بر خلاف نص می‌کنند. البته در این میان تلخی کم‌کاری و سستی نهادهای حاکمیتی بسیار آزاردهنده‌تر از دیگران است.

متاسفانه امام خمینی برای اینان، از سطح یک ولی فقیه، رهبر و مرجع مذهبی، به تنها یک کاریزما و شخصیت بانفوذ سیاسی تقلیل یافته، و تنها برای حل بحران‌ها و پیش انداختن خودشان در جنگ‌ها و بازی‌ها بر او چنگ می‌اندازند و تقطیع‌اش می‌کنند و آن می‌کنند که می‌بینیم.

2- سیدحسن خمینی به سیدعزت‌الله ضرغامی اعتراض کرده است که چرا در یک برنامه، چهره‌ی امام مخدوش شده است. جزییات اعتراض را در همان لینک ببینید تا تقطیع نکرده باشم. این مغالطه یا مچ‌گیری نیست اگر از سیدحسن خمینی بپرسیم چرا تاکنون اینچنین اعتراض‌های جدی و کتبی‌ای به صداوسیما نکرده؟ در نامه‌شان گفته‌اند «عمق تاثیرگذاری برنامه‌های تلویزیون به گونه‌ای است که محتاج تذکر کتبی است»؛ آیا تنها انگیزه‌ی کتبی کردن این اعترض همین بوده؟ و آیا استفاده‌ی سیاسی صریح و تاویل‌آمیز صداوسیما از سخنان امام خمینی در محکوم کردن جناح مقابل انگیزه‌ی اصلی نبوده است؟

اعتراض به اشتباه‌ها و خطاها و کم‌کاری‌های صداوسیما البته کار پسندیده‌ای است؛ اما کاش سیدحسن خمینی برای پاسداری از میراث امام خمینی، مانند خود صداوسیما نباشد که در شرایط معمولی و عادی، خبری از امام خمینی و سخنان و اندیشه‌های او در صداوسیما نیست، اما شرایط که به اینجا می‌رسد، هر استفاده‌ی ابزاری، سیاسی و مبتذلی از امام می‌کنند. کاش سیدحسن خمینی، اولین نامه‌ی کتبی اعتراضی به صداوسیما را تنها و تنها به حرمت امام عزیز نوشته باشد؛ نه فقط برای جلوگیری از تاثیر پخش آن قطعه‌ها علیه اصلاح‌طلبان.

3- در بند پیش از آخر این نامه اینگونه آمده: «به حکم وظیفه فرزندی امام، نسبت به این اشتباه فاحش صداوسیما و تصمیم گیرندگان چنین موضوعاتی، اعتراض جدی دارم». مایل‌ام بدانم اشاره به فرزندی امام، چه وجهی در این نامه دارد؟ و وظیفه‌ی فرزندی امام چه معنایی دارد که سیدحسن خمینی با توسل به این عبارت خواسته اعتراض جدی خود را ابراز کند. آیا مثلا همین نامه را اگر کسی غیر از فرزند امام می‌نوشت، قضیه تفاوت می‌کرد؟

شاید البته مسئله‌ی مهمی نباشد و ایشان به لوازم این عبارت توجه نداشته باشد، اما دست‌کم فرزند امام راحل باید بداند که همه‌ی شهروندان قرار است با هم مساوی‌ باشند و «اعتراض جدی» فرزند امام راحل، با اعتراض دیگران نباید تفاوتی بکند؛ گرچه عادات مبتذلی از این دست هنوز در عمیق‌ترین رفتارهای ما جاری است.

شاید وجهی داشت اگر سیدحسن خمینی به حکم وظیفه‌ی ریاست بر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمة‌الله‌علیه، یا حتی به حکم یک شهروند عادی این نامه را می‌نوشت،‌ اما نامه نوشتن به حکم وظیفه‌ی فرزندی امام هیچ جایی ندارد، مگر آنکه منظورشان فرزندی معنوی باشد.

  • حسن اجرایی