سلام

آخرین مطالب

چاره‌ای جز تزویر و نفاق و ریا نیست

جمعه, ۱۸ دی ۱۳۸۸، ۰۹:۲۶ ب.ظ

بعضی کتاب‌ها را نمی‌خوانی، فیلم‌ها را نمی‌بینی، تنها به دلیل آنکه تعریف‌ها و گزارش‌های کلیشه‌ای این و آن از آن کتاب، آن‌قدر زننده است، که از آن کتاب یا فیلم هم دل می‌کَنی. «طوفان دیگری در راه است» را نخوانده‌ام.

امشب اینجا را می‌خواندم. در بخشی از این نوشته‌ی زیبا و از سرِ درد، چند جمله از رمان سیدمهدی شجاعی نقل شده است. «دوست ندارم که این لباس مقدس، زیر دست و پا بیفتد و وسیله‌ی تزویر و نفاق و ریا شود. دوست ندارم عده‌ای کارِ بد یا بدکاری‌شان را، زیر این پوشش گران‌بها پنهان کنند.»

حجاب البته یک مصداق بسیار کوچک این مسئله است. در این سرزمین، یک مسلمانِ شیعه، اگر به ولایت مطلقه‌ی فقیه اعتقادی نداشته باشد، ترجیح می‌دهد عقیده‌ی خود را به زبان نیاورد. چرا که همه انگار باید معتقد به ولایت مطلقه‌ی فقیه باشند، و هر که نباشد، معلوم نیست در دانشگاه و محل کار و جامعه، با چه برخوردهایی مواجه می‌شود. موضوعاتی که از این حیث مانند حجاب و ولایت مطلقه‌ی فقیه هستند، البته فراوان است.

در این شرایط، همچو منی که به ولایت مطلقه‌ی فقیه معتقد و ملتزم‌ام، کسانی را باید روز و شب ببینم و تحمل کنم و از حضور و رفتارهای نمایشی‌شان آزار ببینم که هیچ اعتقادی به این موضوعات ندارند، اما تنها به دلیل جبر اجتماعی و سیاسی، خودشان را معتقد جا می‌زنند؛ و چنان خود را اینگونه جا زده‌اند که گویی همه‌ی وجودشان را اعتقاد و التزام و باورمندی گرفته است.

برخی برای برخورداری از مواهب اجتماعی و سیاسی حجاب، گویی حتی در خلوت خویش هم باحجاب‌اند. آنچنانکه برخی برای نمایش اعتقادشان به ولایت مطلقه‌ی فقیه، در عمل و نمایش، به لوازم معصوم بودن و غیرقابل نقد بودن و تبرئه‌ی شخص ولی فقیه از هر اشتباه و خطایی پای‌بند شده‌اند.

و من همچون آن شخصیت رمان سیدمهدی شجاعی می‌گویم: «بیزارم از این که اعتقاد و التزام به ولایت مطلقه‌ی فقیه،‌ زیر دست و پا بیفتد و وسیله‌ی تزویر و نفاق و ریا شود؛ که شده. دوست ندارم عده‌ای کار بد،‌ یا بدکاری‌شان را، زیر این اعتقاد گران‌بها پنهان کنند؛ که کرده‌اند.»

  • حسن اجرایی

jame ye ryakar

نظرات (۹)

ای کاش در این کشور برای باورهای مردم احترام قائل بودند و اندیشمندان را در نقد افکار و آراء آزاد می گذاشتند که خود به باروری یک نظر نیز کمک می کرد . بستن راه نقد بر یک تئوری خود مرگ آن تئوری را دیر یا زود به ارمغان می آورد .
  • یک مفر طلبه
  • سلام
    حرفی برای گفتن ندارم. فقط تایید می کنم
    جالب بود و چقدر با چیزی که تازه خوندم و بسیار از ریا و دو رنگی زجرم داد همخوانی داره
    ممنون
    برای آن یادداشت بیشتر حرف داشتم تا اینجا...
    بس که اون درد مشترکش برای مثل منی بیشتر بود.
    فقط یک چیزی:
    از سالهای دبیرستانم بود که خیلی خوب فهمیدم که جامعه و رئساً حاکمیت، زمینه ی دو رویی و نفاق رو برای افرادش فراهم میکنه و اونا رو به این سمت سوق میده.
    همون موقع بود که فهمیدم بزرگترهای ما به بچه ها یاد میدن که برای بقا باید هم رنگ کلِ جماعت که هیچ، اون جاهایی که لازمه هم رنگ یک سری خاص بشی و به اهدافت برسی و هدف وسیله رو توجیه میکنه یک چیزِ لازمه!
    و من چه قدر اون سالها اذیت میشدم از اینکه تو جمعی هستم که خیلی ها خودشون نیستن، و منم هیچ کار نمیتونستم بکنم...
    فکر کنین این اذیت و درد چه قدر بوده که هنوزم با منه...
    منی که خودم بودم، و دوستی که باید مثل من میشد و ما چه قدر فاصله داشتیم....
    شاید واسه خاطر همین این نوشته برام ملموس بود.
    کاش درست میشد...
  • دودینگ‌هاوس
  • بیرون انداختن دشمن از سرزمین، نیازمند چند سال یا چند ماه جنگ است؛ بیرون انداختن عادات سخیف از جامعه، نیازمند یک عمر جنگ. بپذیرید که سخت و جان‌کاه و نومیدکننده است.
  • دوباره زندگی...
  • نمیشه اضافه کنم که:"التزام عملی به اصل ولایت فقیه هم باید سهمیه بندی شود"
    یعنی واقعا چاره ای جز تزویر نیست؟
    پذیرفته شده ست که "کاش" میشینه اول آرزوم...
    و میشه یه آرزوی دور... چیزی که واسه رسیدن بهش حتی هنوز هم تلاشی درست، شروع نشده...
  • دودینگ‌هاوس
  • برای راحت زندگی کردن و خوش بودن و اینا، هیچ چاره‌ای جز ریاکاری نیست.
    من تا حالا برخورد نکردم که کسی «مجبور» باشه که تظاهر به ولایت فقیه بکنه
    مگر جاهای معدودی که شرط ورود به آنجا التزام عملی و نظری به ولایت فقیهه مثلا برخی تشکلها
    شاید یک مقدار محدودیت برای چنین افرادی وجود داشته باشه ولی فکر میکنم این مقدار خیلی کمتر از اون چیزیه که نویستده به تصویر کشیده
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی