سلام

آخرین مطالب

۴ مطلب در آبان ۱۳۸۸ ثبت شده است

زجر اسطوره‌گی

پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۸۸، ۰۲:۱۷ ق.ظ

قبول نداری. دلیل هم داری برای قبول نداشتن‌ات. مسئله هم به اندازه‌ای مهم و حساس هست که نتوانی بگذاری‌اش کنار و بگویی «شرایط‌اش که مهیا شد، پی‌اش را می‌گیرم».  باید به هدفی که داری برسی. چاره‌ای نیست جز اینکه وانمود کنی پای‌بند به ساختار هستی و به همه چیزش اعتقاد داری. اصلا باید وانمود کنی فدایی این ساختار هستی و جان و آبرویت را هم گذاشته‌ای در این راه.

خیلی کار سخت و پیچیده‌ای است اما چاره‌ای نیست. باید به گونه‌ای رفتار کنی که همه فکر کنند «این دیگه آخرشه بابا». گاه و بی‌گاه هم البته باید به این و آن حمله کنی که «تو که این حرف رو زدی معلومه با ساختار مشکل داری» یا «تو خجالت نمی‌کشی می‌گی با ساختار مشکل داری و اینجاش خوب نیست؟» و غیره.

البته هر جا هم شرایط‌اش پیش آمد باید حواس‌ات را جمع کنی و ساختار را بگذاری کنار و کاری که لازم است را به سرانجام برسانی، البته باید حواس‌ات را جمع کنی که رفتارت قابل توجیه باشد. البته زیاد لازم نیست توجیه عالمانه و علمی‌ای باشد، اما باید بلد باشی قضیه را جمع کنی اگر جایی کسی خواست بیش از اندازه دقت کند و پاپی‌ات شود.

اگر هم فایده نداشت، به آنچه تاکنون بوده‌ای و به ابراز ارادت‌ها و جانفشانی‌های پیش از این‌ات اشاره کن و با یک خطابه‌ی غرّا همه چیز را تمام کن. این را هم فراموش نکن که مردم هر قدر هم از گذشته و سنت فراری باشند، باز هم دیوانه‌ی اسطوره‌اند؛ تنها باید شکست‌ناپذیر و بی‌عیب و نقص جلوه کنی. عذرخواهی سم است. تو اشتباه نمی‌کنی.

  • حسن اجرایی

ما نژاد برتریم

دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۸۸، ۱۱:۰۵ ق.ظ

بسیار شادمان‌ام از اینکه ننشسته‌ام به تماشای زد و خورد دو سوی ماجرایی که معلوم نبود جز پاره کردن یکدیگر برای قدرت و مقام و «من»، پی چه بودند و -شاید همچنان- هستند؛ گرچه البته ناچاری سفر و اتوبوس، از تحمل تماشای آن مبارزه‌ها‌ی انگار متعلق به دوران پیش از مدنیت و نیز عاری از اخلاق نجات‌ام داده بود. بسیار شادمان‌ام.

[caption id="attachment_369" align="alignleft" width="252" caption="به خودمان ببالیم؛ ما نژاد برتریم"]monaazere[/caption]

شبی را به یاد دارم که نشسته بودیم به تماشای مناظره‌ی رییس جمهوری اسلامی ایران دکتر محمود احمدی‌نژاد و حجت‌الاسلام مهدی کروبی کاندیداهای دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری. دیر رسیده بودیم خانه. خیابان‌ها غلغله بود. چند دقیقه‌ی اول را ندیدیم. بهتر البته! نشستیم. آنجایی توجه همه‌مان جلب شد و میخ‌کوب شدیم که آقای دکتر احمدی‌نژاد در پاسخ به سخنان حجت‌الاسلام کروبی گفت ایشان به جای آمریکایی‌ها نشسته‌اند و از آمریکایی‌ها دفاع می‌کنند.

شاید بگویید باید دید آقای کروبی چه گفته که آقای احمدی‌نژاد پاسخی اینچنین داده است. می‌گویم هیچ اهمیتی ندارد این حرف در جواب چه بوده؛ البته اگر یک مسلمان شیعه که رییس جمهوری اسلامی ایران هم هست را ملزم به رعایت تقوا بدانیم، اخلاق هم به کنار. و البته اگر پیروزی در انتخابات را بهانه و توجیه زدن هر حرفی ندانیم؛ که اگر می‌دانید، این نوشته را نخوانید و خودتان را آزار ندهید.

امروز در خبرها آمده بود که دکتر عبدالله که کاندیدای کسب مقام ریاست جمهوری افغانستان شده، از ادامه‌ی رقابت کنار کشیده و پیشگیری از بروز تقلب را بهانه کرده. دوست ندارم به یک ملت بزرگ و آگاه، در یک کلمه و بی توضیح توهین کنم، اما همه می‌دانیم که ما ایرانی‌ها بسیار خودبسنده‌ایم و دست‌کم درباره‌ی سرزمین افغانستان و مردم افغان، بسیار خودبین و خودبزرگ‌بین‌ایم. از همه‌ی آنانی که اینچنین نیستند پوزش می‌خواهم و امیدوارم همه همچون آنان بشوند.

abdullah

دکتر عبدالله چرا دست به این کار زده؟ فکر می‌کنم روشن است. درست یا نادرست، ادعای بروز تقلب می‌کند. و شاید اطمینان دارد از اینکه -درست یا نادرست- پیروز این انتخابات نیست. وقتی می‌داند قرار نیست پیروز بشود، نه خودش را آزار می‌دهد و نه مردم‌اش را به رفتار نابه‌هنجار می‌کشاند و نه بهانه دست کسی می‌دهد. و مهم‌تر از همه آنکه بیشتر طرفداران و هواداران‌اش را پشت خود نگه می‌دارد.

آن شب، وقتی دکتر احمدی‌نژاد با آن لحن دلسوزانه و حاکی از تعجب گفت که آقای کروبی نشسته‌اند و به جای امریکایی‌ها از آنها دفاع می‌کنند، گفتم من اگر جای او بودم، بی هیچ سخنی از آنجا بیرون می‌آمدم و در نامه‌ای به هر جا که لازم است، بی هیچ توضیح اضافه‌ای در چند کلمه خودم را از این بازی مسخره و خلاف عزت اسلامی و انسانی خلاص می‌کردم؛ و گور پدر هر مصلحت و دلیل و بهانه‌ای که در این میان هست؛ حتی اگر آن مصلحت و دلیل و بهانه، چیزی از جنس احساس مسئولیت برای دین و وطن و غیره باشد.

من اگر باشم، حاضرم تا انتهای عمر، ریاست جمهوری کسی مانند دکتر احمدی‌نژاد را بپذیرم اما حاضر نیستم با سکوت تمام رو به روی او بنشینم و او تنها و تنها برای پیش انداختن خودش و «خود»ش مرا آنچه نیستم خطاب کند و من باز هم مجبور به سکوت باشم. حالا بیایید با تحقیر به سرزمین افغان‌ها نگاه کنیم و سال‌های میزبانی خودمان و مزاحمت آنان را به یاد بیاوریم و به خودمان ببالیم. بله. ما همچه مملکتی هستیم و همچه مملکتی داریم.

البته می‌توانی بیایی بگویی «این همه دارن به هم فحش می‌دن» یا «این همه به آقای دکتر فحش دادن ندیدی حالا اون یه کلمه رو داری بزرگ می‌کنی؟» و غیره.

  • حسن اجرایی

زمینی یا آسمانی

پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۸۸، ۱۲:۵۱ ق.ظ

شاید لازم بود در نوشته‌ی «از اختیار انسانی تا کشف ولی»، با بیان دو نکته‌ی تکمیلی، از ایجاد دو شبهه جلوگیری کنم. البته آن نوشته همچنان به قوت و درستی خود باقی است.

یک. آیا امکان خطا در استنباط ملاک‌های کشف ولی فقیه، یا امکان اشتباه در کشف مصداق، می‌تواند دلیل سر باز زدن از اطاعت ولی فقیه یا شوریدن بر او باشد؟

بر اساس آنچه گفته شد، اطاعت از ولی فقیه در هر صورت و در هر شرایطی واجب است. و این احتمال، برای عدم اطاعت یا طغیان کافی نیست؛ چرا که «احتمال خلاف» به هیچ وجه حجیت ندارد؛ مگر آنکه این احتمال آنچنان تقویت شود که به قطع تبدیل شود. بنابراین اگر کسی به یقین برسد که آنان که در شأن کشف ولی فقیه هستند در کار خود اشتباه کرده‌اند و قطع داشته باشد که مصداق ولی فقیه، مطمئنا شخص دیگری است، نمی‌تواند به عنوان ولی فقیه، از مصداق معرفی شده اطاعت کند.

البته این عدم اطاعت نباید به اندازه‌ای باشد که به سستی بنیاد حکومت منجر شود و اطلاق آن مربوط به ساحت شخصی مکلف است، و نمی‌تواند در راستای تضعیف ولی فقیه گام بردارد؛ گرچه به هر حال هر کسی حق وظیفه دارد از باب نصیحت و دلسوزی برای حاکمیت اسلامی، تا جایی که به تضعیف حاکمیت نینجامد، و فایده‌ای هم بر آن مترتب باشد، دست به روشنگری بزند؛ و یا از آنان که در شأن کشف ولی فقیه هستند، دقت بیشتر بخواهد و -در صورت نیاز- راهنمایی‌شان کند.

دو. آیا لازمه‌ی آن نوشته، و ادعای کشف، مؤید منزه بودن شخص ولی فقیه، و حاکمیت ولایت فقیه از ظلم و خطا و اشتباه است؟

روشن است که ولی فقیه نه معصوم است و نه کسی ادعای عصمت ولی فقیه را دارد، اما درباره‌ی حاکمیت ولایت فقیه، باید گفت همان‌گونه که حاکمیت امیرالمؤمنین صلوات‌الله علیه هم خالی از ظلم و خطا و اشتباه نبود، و ممکن بود هر کدام از  کارگزاران حکومت، به اشتباه یا عمد، دست به کار نا به جایی بزنند؛ در حاکمیت ولایت فقیه هم همین‌طور است.

نصب از سوی خدا، هیچ چیز را تضمین نمی‌کند. همان‌گونه که در حاکمیت امیرالمؤمنین با وجود معصوم بودن ایشان از هر خطا و اشتباهی، حاکمیت اسلام مصون از خطا و اشتباه نبود؛ چرا که تنها امیرالمومنین علیه‌السلام نبود که اداره‌ی جامعه را به دست داشت. هیچ‌کدام اینها البته نمی‌تواند اسباب تخطی از ولایت فقیه باشد، همان‌گونه که وجود -طبیعی- ظلم در جامعه‌ی امیرالمؤمنین هم نمی‌توانست مؤید طغیان بر حاکمیت باشد؛ گرچه حاکمیت اسلامی آماده‌ی شنیدن کاستی‌ها و برخورد عادلانه و بی‌رعایت مقام و جایگاه با مسببان کاستی‌ها و ناراستی‌ها بود.

  • حسن اجرایی

بازی وحدت

جمعه, ۱ آبان ۱۳۸۸، ۰۹:۱۷ ب.ظ
همیشه همین طور است؛ گروهی نان و آب‌شان را تنها در میانه‌ی آتش اختلاف و دشمنی می‌یابند و گروهی، از آرام کردن فضا و «شتر دیدی ندیدی»، نکاشته برداشت می‌کنند.
پیش‌بینی نمی‌کنم؛ قدرت‌اش را هم ندارم البته. حرف از وحدت که می‌شود، همیشه دو شبهه پیش می‌آید. اول آنکه آیا وحدت مساوی است با هم‌رای شدن و فراموش کردن دیدگاه و روش خود. و دوم آنکه آیا وحدت می‌تواند بهانه‌ی فراموش شدن حدشکنی‌ها و گردن‌کلفتی‌ها باشد؟
این دو سوال، درباره‌ی هر آشتی و هر وحدتی جاری است؛ و باید پیش از پرداختن به مقدمات رسیدن به وحدت، به پاسخ این دو سوال رسید؛ از جمله درباره‌ی وحدت مذاهب اسلامی، وحدت گروه‌های سیاسی در برابر دشمن خارجی و غیره.
[caption id="attachment_348" align="alignleft" width="300" caption="این بازی برای چیست؟"]این بازی برای چیست؟[/caption]
رسیدن به پاسخ این دو سوال، البته حتی در یک رابطه‌ی ساده‌ی دوستانه هم لازم است؛ و دقت به این دو سوال می‌تواند تضمین کننده‌ی بقای دوستی باشد. در رخ‌دادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد 88، شخصیت‌ها، گروه‌ها و احزاب مختلف، به بهانه‌ی مبارزه‌ی انتخاباتی، بر هم تاختند و به علاوه، بر ساختارهای جمهوری اسلامی، و همچنین دست‌آوردها و موفقیت‌های آن، آتش فتنه افروختند و التهاب آفریدند.
تلاش‌گران حقیقتا زحمت‌کش این بازی، که همه‌ی هنرشان اثبات «من»شان و چنگ زدن و خونین کردن صورت خودشان و رقیب‌های‌شان و چهره‌ی نظام بود، چنان کردند که -اگر مجامله را کنار بگذاریم،- می‌توان گفت راست و چپ، برای تضعیف کلیت و اصل نظام یک‌دست شدند؛ راست و چپ و اصلاحطلب و اصولگرا و بقیه‌ی عنوان‌های انتزاعی و واقعی و تخیلی. البته واضح است که این گزاره، گرچی قطعی است، اما عام نیست، و استثناهایی هم داشت.
طرح مسئله‌ی وحدت، امر مثبتی است که باید دید چه انجامی خواهد یافت؛ اما هشدارهایی هست که بی‌توجهی به آنها، وحدت را در اندازه‌ی یک نمایش بی‌مصرف فرو می‌کاهد.
اول آنکه وحدت، مدار و ملاک می‌خواهد. و اگر ملاک و مداری در کار نباشد، تنها یک حرکت سخیف سیاسی است. اولین حرکت در ایجاد وحدت، پیدا کردن یک نقطه‌ی مشترک میان جنگجویان پیشین است برای نشستن کنار هم.
دوم آنکه دو طرفی که قرار است ملتزم به وحدت بشوند، در صورتی که بر مداری مانند قانون اساسی توافق کرده باشند، نباید ابایی از اذعان به نادرستی رفتارهای پیشین خلاف قانون‌شان داشته باشند.
سوم آنکه اگر دو طرف ماجرا، بر یکدیگر و بر ساختار سیاسی و نظام اسلامی چنگ انداخته‌اند و اینک می‌خواهند کنار هم بنشینند، وحدت‌شان تنها مربوط به خودشان است، و نباید انتظار خاموشی قانون در برابر رفتارهای نادرست پیشین‌شان داشته باشند. و چه بسا بتوان اینچنین وحدتی که با انگیزه‌ی خاموش کردن قانون و جلوگیری از روند اجرای آن به دست آمده باشد را دارای وصف خیانت دانست.
نومید گرچه نباید بود، اما بسیار بعید است جنگاوران دو سوی ماجرا، نقطه‌ی مشترکی بیابند برای وحدت بر آن؛ چرا که هیچ اعتمادی در میان این دو باقی نمانده است و فرماندهان ابرو در هم کشیده‌ی هر دو سو، پی در پی فرمان حمله می‌دهند و بهانه‌ی حمله هم همیشه آماده است.
البته دستگاه قضایی تا به اینجا ثابت کرده که در این موضوع استقلال ندارد و در نتیجه نمی‌توان امیدی بست به رسیدگی قانونی به همه‌ی تخلفات و بی‌قانونی‌های حتی روشن و بی‌پروای همه‌ی اضلاع ماجرا؛ اما این واقعیت تلخ معنایش این نیست که ما خواهان دقت و بی‌باکی قوه‌ی قضاییه در رسیدگی به بی‌قانونی‌ها نباشیم.
تلخ‌تر از این نمی‌شود اگر وحدت، تنها یک بازی سخیف سیاسی باشد؛ که یک سوی آن کسانی تنها و تنها به دنبال رادیکال کردن فضا و از میان بردن جناح چپ باشد و یک سوی دیگر، تنها و تنها رهیدن از چنگ قانون باشد و کم کردن روی جناح راست.
  • حسن اجرایی